خرده فروشی ، عمده فروشی ، لجستیک

آخرین نظرات

۱۰۳ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

جف بزوس مؤسس، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره‌ی بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی جهان یعنی آمازون است. البته او کسب و کارهای دیگری همچون روزنامه‌ی واشنگتن پست و شرکت فضایی بلو اوریجین نیز دارد؛ اما شهرت اصلی خود را مدیون آمازون است.

مقاله‌های مرتبط:

وب‌سایتی که بزوس تأسیس کرد، ابتدا برای فروش کتاب استفاده می‌شد؛ اما امروزه به بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی جهان و بزرگ‌ترین سرویس‌دهنده‌ی خدمات ابری تبدیل شده است. جف بزوس در ۲۷ جولای ۲۰۱۷ با پشت سر گذاشتن بیل گیتس و با ثروتی بیش از ۹۰ میلیارد دلار، به ثروتمندترین فرد جهان تبدیل شد. از آن زمان تا کنون او این رتبه را حفظ کرده و با افزایش ۲.۵ درصدی ارزش سهام آمازون در نوامبر همان سال، ثروتش را به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسانده است.

تولد و تحصیل

جف بزوس متولد ۱۲ ژانویه‌ی ۱۹۶۴ در آلبوکرکی نیومکزیکو است. نام تولد او جفری پرستون جورگنسن بود. نام مادرش ژاکلین و پدرش تد جورگنسن بود. اجداد مادری او از ملاکان تگزاس بودند و پدربزرگ مادری‌اش لارنس پرستون جایس، یکی از اعضای اولیه‌ی کمیسیون انرژی‌های اتمی آمریکا بود؛ او پیش از عضویت در کمیسیون انرژی، در سازمان دارپا مشغول به فعالیت بود و از اعضای پیشگام آن محسوب می‌شد. جف از پدربزرگش به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین منابع الهام‌بخش زندگی یاد می‌کند.

جف بزوس

مادر جف، در زمان تولد او تنها ۱۷ سال داشت و ازدواجش با پدر جف تنها حدود یک سال به طول انجامید. در آوریل سال ۱۹۶۸، وقتی جف چهار سال داشت،‌ مادرش با میگوئل مایک بزوس ازدواج کرد. مایک بزوس در دانشگاه نیومکزیکو به کار مشغول بود و پس از ازدواج، جف را به فرزندی پذیرفت. به همین دلیل نام خانوادگی جف از آن به بعد به بزوس تغییر کرد.

جف از چهار تا ۱۶ سالگی تابستان‌های خود را در مزرعه‌ی دامپروری پدربزرگش سپری می‌کرد و در آنجا کارهایی مانند تعمیر آسیاب انجام می‌داد. پس از ازدواج، خانواده‌ی بزوس به هیوستون تگزاس نقل مکان کردند و میگوئل در شرکت Exxon مشغول به کار شد. این جابه‌جایی منجر شد تا جف نیز سال‌های چهارم تا ششم تحصیل را در مدرسه‌ی ریور اوکس در هیوستون سپری کند.

علاقه‌ی جف به علم و مهارت‌های فنی از همان سال‌های ابتدایی تحصیل مشخص بود. او در کودکی با کیت‌های الکترونیکی مختلف تمرین می‌کرد و حتی یک آژیر هشدار برای اتاقش طراحی کرد. پس از مدتی، خانواده‌ی بزوس به میامی فلوریدا نقل مکان کردند و جف در دبیرستان میامی پالمتو مشغول به تحصیل شد. در زمان تحصیل دبیرستان، جف به برنامه‌ی آموزشی دانش‌آموزان در دانشگاه فلوریدا ملحق شد و در سال ۱۹۸۲، مدال سیلور نایت را دریافت کرد. او دانش‌آموز ممتاز دبیرستان بود و بورسیه‌ی تحصیلی ملی را نیز دریافت کرد.

جف بزوس در سال ۱۹۸۶ در مقطع کارشناسی رشته‌ی الکترونیک و کامپیوتر از دانشگاه پرینستون فارغ‌التحصیل شد. درخشش علمی او باعث شد که به عضویت افتخاری انجمن علمی «فی بتا کاپا» نائل شود. او در دوران تحصیل برای مدال افتخاری «تائو بتا پی» نیز انتخاب شد. علاوه بر این افتخارات، بزوس در دوران دانشجویی مدیر بخش پرینستون «سازمان دانشجویی تحقیقات فضایی» (SEDS) بود.

فعالیت کاری

جف بزوس پس از فار‌غ‌التحصیلی به وال استریت رفت و در آنجا، شغل‌های مرتبط با صنایع کامپیوتری را امتحان کرد. یکی از پروژه‌های بزرگ اولیه‌ی او، طراحی و توسعه‌ی شبکه‌ای برای تجارت جهانی برای شرکت Fitel بود. نکته‌ی جالب اینکه او در آن زمان پیشنهادهایی از اینتل و بل نیز داشت. پس از آن او در بنکرز تراست (Bankers Trust) و سپس در شرکت سرمایه‌گذاری D. E. Shaw & Co مشغول به کار شد.

آمازون

بزوس در سال ۱۹۹۴ برای یک سفر از نیویورک به سیاتل می‌رفت که در حین آن، طرح کسب و کار آمازون را پیاده‌سازی کرد. مانند بسیاری از استارتاپ‌های آن روز آمریکا، آمازون نیز کارش را از یک گاراژ شروع کرد.

جف بزوس

جف بزوس در حال کار برای یک شرکت بزرگ سرمایه‌گذاری در نیویورک بود و درآمد بالایی داشت. اما پس از این‌که اخبار گسترده‌ای در مورد افزایش استفاده‌ی افراد از اینترنت مطالعه کرد، به کار در این زمینه علاقه‌مند شد. از طرفی، در آن سال‌ها قانون ایالات متحده‌ی آمریکا، شرکت‌های فروش پستی محصول را از پرداخت مالیات در ایالت‌هایی که دفتر فیزیکی نداشتند معاف کرده بود. این اتفاقات دلایلی بودند که بزوس را به ترک کار دائم و تأسیس شرکت جدیدش تشویق کردند. والدین او نیز پس‌انداز بازنشستگی خود به مبلغ ۳۰۰ هزار دلار را به‌عنوان سرمایه‌گذاری وارد آمازون کردند.

در روزهای ابتدایی آمازون، آن‌ها یک زنگ برای هر خرید مشتریان طراحی کرده بودند که پس از به صدا در آمدن آن، برای شناسایی خریدار دور هم جمع می‌شدند. پس از چند هفته تعداد خریدها به قدری افزایش یافت که محبور شدند زنگ را قطع کنند.

کارمندان آمازون و افرادی که تحقیقاتی در مورد محیط کار این شرکت انجام داده‌اند، معتقدند بزوس مدیری جزئی‌نگر است که علاقه‌ی زیادی به داشتن اطلاعات در مورد همه‌ی اتفاقات شرکت دارد. در سال ۲۰۱۵ مقاله‌ای در نیویورک تایمز چاپ شد که فضای آمازون را سرد و بی‌روح دانست. در این مقاله محیط کاری آمازون خشک و بدون هیچ تفریح و لذتی شرح داده شده بود. جف بزوس سریعا به آن واکنش نشان داد و با یادداشتی که برای کارمندانش فرستاد، ادعاهای نیویورک تایمز را رد کرد. او یک پله هم فراتر رفت و اعلام کرد هرکسی تصور می‌کند ادعاهای مقاله صحیح است، سریعا با او تماس بگیرد.

amazon

در می سال ۲۰۱۶، بزوس بیش از یک میلیون سهم خود در آمازون را به مبلغ ۶۷۱ میلیون دلار فروخت. در آگوست همان سال، یک میلیون سهم دیگر با میلغ ۷۵۶.۷ میلیون دلار به فروش رفت. تا ژوئن سال ۲۰۱۶، تعداد سهام‌ بزوس از شرکتی که خودش تأسیس کرده‌بود به ۸۳.۹ میلیون سهم رسید. این رقم حدود ۱۶.۹ درصد از سهام آمازون است که ارزش تقریبی آن ۸۳.۹ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

بلو اوریجین

جف بزوس در سال ۲۰۰۰ شرکت فضایی بلو اوریجین را تأسیس کرد. بزوس از ابتدا علاقه‌ی زیادی به فضا داشت و طرح‌های متنوعی برای تأسیس شهرهای فضایی، مراکز تفریحی و هتل‌هایی که تا دو میلیون نفر را به دور زمین می‌گردانند، در سر می‌پروراند. سال‌های ابتدایی تأسیس بلو اوریجین با احتیاط و مخفی‌کاری اطلاعاتی همراه بود. در سال ۲۰۰۶ این شرکت به‌صورت عمومی معرفی شد؛ دلیل این شهرت، خرید زمینی وسیع برای تأسیس کارخانه‌ی آزمایشگاهی در تگزاس بود.

بلو اوریجین

جف بزوس از همان سال‌های ابتدایی شناخته شدن بلو اوریجین، هدف از تأسیس آن را آسان‌تر کردن سفرهای فضایی نامید. او اعتقاد داشت شرکتش مانند بسیاری استارتاپ‌های دیگر تلاش می‌کن افراد مختلف بتوانند به‌راحتی به فضا سفر کنند. او در مصاحبه‌ای که در سال‌های نوجوانی با میامی هرالد انجام داد، از این هدف صحبت کرد. او هدف نهایی را تخلیه‌ی زمین، پاک نگه داشتن و تبدیل آن به یک پارک تفریحی اعلام کرده بود.

جف بزوس در سال ۲۰۱۳ مذاکراتی با ریچارد برانسون، مؤسس ویریجین گروپ و رئیس هیئت مدیره‌ی ویرجین گالکتیک انجام داد و طرح‌هایش را برای او توصیف کرد. بزوس برای رسیدن به هدف خود حاضر بود با افراد متعدد با پتانسیل‌های مالی و فکری بالا مذاکره کند. او سیاره‌های هدف سفرها و آزمایشات بلو اوریجین را بسیار گسترده بیان می‌کند و تنها به هدف نهایی یعنی سفر و زندگی مردم در فضا می‌اندیشد. به عقیده‌ی بزوس این هدف بسیار بلندمدت است؛ اما ارزش زمان و هزینه‌های زیاد را دارد.

واشنگتن پست

جف بزوس در پنجم آگوست سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که قصد دارد روزنامه‌ی واشنگتن پست را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خریداری کند. پس از این اعلام، روزنامه یک مقاله‌ی طولانی در مورد او چاپ کرد و توافق خرید در یکم اکتبر همان سال نهایی شد. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که تصمیم برای خرید این روزنامه بدون هیچ شک و تردیدی انجام شده است.

سرمایه‌گذاری‌های دیگر و بزوس اکسپدیشنز

مؤسس آمازون یکی از اولین سرمایه‌گذاران گوگل است. او در سال ۱۹۹۸ مبلغ ۲۵۰ هزار دلار در این شرکت سرمایه‌گذاری کرد و ۳.۳ میلیون سهم آن را خرید. سهام بزوس در گوگل امروز ارزشی حدود ۳.۱ میلیارد دلار دارد.

از دیگر شرکت‌هایی که بزوس در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده، شرکت یونیتی بایوتکنولوژی است. این شرکت اهدافی بلندپروازانه به‌منظور کاهش سرعت یا توقف روند پیری در انسان‌ دارد. عموم سرمایه‌گذاری‌های شخصی بزوس از طریق شرکت بزوس اکسپدیشنز انجام می‌شود و شرکت‌های بزرگ متعددی از جمله ایر بی‌ان‌بی، بیزینس اینسایدر، اوبر و توییتر در میان آن‌ها قرار دارند.

جف بزوس در سازمان‌های خیریه و شرکت‌های غیر انتفاعی نیز سرمایه‌گذاری می‌کند. شرکتی که وظیفه‌ی این نوع از سرمایه‌گذاری‌ها را بر عهده دارد، بزوس سنتر است. او مؤسسه‌ی خیریه‌ای با نام بزوس فامیلی فاندیشن نیز تأسیس کرده که یک خیریه‌ی تحصیلی است. سرمایه‌ی اصلی این خیریه از سود والدین بزوس در سرمایه‌گذاری اولیه در آمازون تأمین شده است.

جوایز و افتخارات

جف بزوس در سال ۱۹۹۹ از سوی مجله‌ی تایم به‌عنوان فرد اول سال انتخاب شد. در سال ۲۰۰۸، او از طرف مجله‌ی یو اس نیوز اند ورلد ریپورت به‌عنوان یکی از برترین رهبران آمریکا انتخاب شد. مؤسس آمازون یک دکترای افتخاری نیز از دانشگاه کارنگی ملون دریافت کرده است.

جف بزوس

در سال ۲۰‍۱۱، مجله‌ی اکونومیست جایزه‌ی اختراع خود را به خاطر عرضه‌ی آمازون کیندل به جف بزوس و گرِگ زِر اهدا کرد. در سال ۲۰۱۲، مجله‌ی فورچن لقب تاجر سال را به او اهدا کرد. جف بزوس در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ عضو کمیته‌ی اجرایی شورای کسب و کار آمریکا بود.

مقاله‌های مرتبط:

مجله‌ی کسب و کار هاروارد در سال ۲۰۱۴ او را به‌عنوان مدیرعامل سال انتخاب کرد. جف بزوس به مدت سه سال پیاپی در میان ۵۰ رهبر برتر جهان از نگاه مجله‌ی فورچن قرار داشته است. او در سال ۲۰۱۵ در صدر این لیست قرار گرفت. از آخرین افتخارات او می‌توان به جایزه‌ی ۲۵۰ هزار دلاری هاینلین برای تجاری‌سازی سفرهای فضایی در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد. او این جایزه را به مؤسسه‌ی SEDS که زمانی عضو آن بود اهدا کرد.

زندگی شخصی

بزوس در سال ۱۹۹۳ با مک‌کنزی تاتل از کارمندان D.E. Shaw ازدواج کرد و در سال ۱۹۹۴ به سیاتل رفت. همسر او در حال حاضر نویسنده‌ی رمان است. این زوج چهار فرزند دارند.

جف بزوس

جف بزوس در سال ۲۰۱۶ به رؤیای سفر به فضا، رنگی نزدیک به واقعیت داد و در فیلم سینمایی Star Trek Beyond نقش کوتاهی بازی کرد. او در فعالیت‌های سیاسی نیز شرکت کرده و از منتقدین اصلی دونالد ترامپ است.

مؤسس آمازون در سال‌های متعدد فعالیت، هدف انتقادهای صریح کارشناسان کسب و کار بوده است و حتی در سال ۲۰۱۴ به‌عنوان بدترین مدیر جهان از طرف «کندراسیون اتحادیه‌های کارگری بین‌المللی» انتخاب شد. دبیر کل این انجمن در زمان اهدای این عنوان، او را نماد مدل کاری غیر انسانی مدیران شرکت‌های بزرگ آمریکای شمالی نامید. نیویورک تایمز نیز در مقاله‌ای کار کردن برای او و آمازون را بسیار خسته‌کننده و غیر انسانی نامید و ادعا کرد که عموم کارمندان این شرکت آن را ترک می‌کنند یا اخراج می‌شوند. البته بزوس تمامی این موارد را تکذیب کرده است.

بیشتر بخوانید:

مهم‌ترین محصولات آمازون که در رویداد سخت‌افزار ۲۰۱۹ معرفی شدند

آمازون نتایج جست‌وجو را برای افزایش سوددهی تغییر می‌دهد

آمازون ۱۰۰ هزار دستگاه ون برقی ریوین سفارش داد

آمازون موزیک HD با هزینه ماهانه ۱۵ دلار معرفی شد

چرا بیشتر اخبار مربوط به آتش سوزی جنگل‌‌های آمازون منطبق با واقعیت نیست؟

  • نیما
  • ۰
  • ۰

 

شریل سندبرگ یکی از زنان مشهور دنیای فناوری محسوب می‌شود که کار خود را از مشاوره‌ی کسب‌وکار شروع کرد و امروز، مدیر عملیات فیسبوک است.

شریل کارا سندبرگ (Sheryl Kara Sandberg)، بانوی میلیاردر آمریکایی، مدیر باتجربه‌ی حوزه‌ی فناوری، نویسنده و فعال حقوق بشر است. او درحال‌حاضر در سِمَت مدیر عملیات فیسبوک فعالیت می‌کند و بنیاد Leanin.org را نیز پس از فروش چشمگیر کتابش با همین نام تأسیس کرد.

سندبرگ از ژوئن۲۰۱۲ عضو هیئت‌مدیره‌ی فیسبوک شد. وی اولین زن عضو هیئت‌مدیره‌ی این شرکت محسوب می‌شود. سندبرگ پیش‌ازآن معاون فروش جهانی و عملیات گوگل بود و در راه‌اندازی پروژه‌ی خیریه‌ی آن شرکت با نام Google.org نقش به‌سزایی داشت. پیش از گوگل، او مدتی را به‌عنوان مدیر نیروی انسانی وزارت خزانه‌داری آمریکا در زمان وزارت لارنس سامرز مشغول به‌کار بود.

مقاله‌های مرتبط:

در سال ۲۰۱۲، شریل سندبرگ در فهرست صد فرد برتر مجله‌ی تایم قرار گرفت. طبق آخرین آمار، دارایی‌های او بیش از یک‌میلیارد دلار است که این مدیر دنیای فناوری را در فهرست ثروتمندترین زنان جهان قرار می‌دهد. ثروت او علاوه‌بر حقوق دریافتی از سهام فیسبوک و دیگر شرکت‌ها کسب می‌شود.

تولد و تحصیل

شریل سندبرگ در ۲۸اوت۱۹۶۹ در واشنگتن دی‌سی به‌دنیا آمد و در دوسالگی به‌همراه خانواده‌ش به فلوریدا و میامی رفت. مادر او آدل و پدرش جول سندبرگ نام دارند. شریل بزرگ‌ترین فرزند خانواده‌ی پنج‌نفره‌ی سندبرگ محسوب می‌شود. پدر او متخصص چشم‌پزشکی و مادرش استاد سابق زبان فرانسه در دانشگاه است. 

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

خانواده‌ی سندبرگ

شریل تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در میامی گذراند و در این مقطع به مدرسه‌ی North Miami Beach رفت. او همیشه شاگرد ممتاز کلاس بود و درنهایت، با میانگین نمرات ۴.۶ فارغ‌التحصیل شد. علاقه‌ی شریل به کار و استعداد او در مدیریت در همان سال‌های نوجوانی اثبات شد. او عضو انجمن مشاور دانش‌آموزان دبیرستانی آمریکا با نام NHS بود و در دهه‌ی ۱۹۸۰، در نوجوانی ایروبیک تدریس می‌کرد.

شریل سندبرگ در سال ۱۹۸۷ برای ادامه‌ی تحصیلات به دانشگاه هاروارد و کالج هاروارد رفت. او در سال ۱۹۹۱ مدرک کارشناسی خود را در رشته‌ی اقتصاد و جایزه‌ی جان اچ. ویلیامز را به‌عنوان دانشجوی برتر این رشته دریافت کرد.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

خانواده‌ی سندبرگ

سندبرگ در دوران دانشجویی بنیادی با نام Women in Economics and Government تأسیس و آن را مدیریت کرد. اگرچه شریل هیچ‌گاه خود را فردی فمینیست ندانسته، تحقیقات و مطالعات او در دانشگاه بیشتر از چنین زاویه‌ای بودند و بنیاد مذکور نیز برای افزایش نقش زنان در سیاست و اقتصاد تأسیس شد. او اعتقاد داشت نابرابری اقتصادی میان زنان و مردان نتایج ضرربار بیشتری در بخش‌های دیگر زندگی آنان ایجاد می‌کند.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشگاه

شریل در زمان دانشجویی با لری سامرز دیدار و او را به‌عنوان استاد راهنمای پایان‌نامه‌ی خود انتخاب کرد. آشنایی با سامرز مسیر موفقیت در اقتصاد و کسب‌وکار را برای سندبرگ هموار کرد. لری از او خواست به‌عنوان دستیار تحقیق در بانک جهانی همراهش باشد و این اولین تجربه‌ی جدی اجرایی، شریل را یک سال در پروژه‌های مبارزه با جذام و ایدز و کوری به هند فرستاد.

شریل سندبرگ برای ادامه‌ی تحصیلات پس از پروژه‌ی هند به دانشکده‌ی کسب‌وکار هاروارد رفت و در سال ۱۹۹۵، مدرک MBA خود را با بهترین نمره‌ها دریافت کرد. نمره‌های او به‌حدی ممتاز بودند که در اولین سال تحصیل، فلوشیپ دریافت کرد.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ درکنار پدرومادر

شروع فعالیت کاری و گوگل

شریل پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده‌ی کسب‌وکار در بهار۱۹۹۵، یک سال به‌عنوان مشاور مدیر در شرکت مک‌کنزی و شرکا مشغول به‌کار شد. او سپس نزد استاد سابقش، یعنی سامرز رفت و در وزارتخانه‌ی خزانه‌داری آمریکا در زمان ریاست بیل کلینتون فعالیت کرد. یکی از پروژه‌های مهم سندبرگ در آن زمان، همکاری در ارائه‌ی تسهیلات بخشودگی وزارت خزانه‌داری در دوران رکود اقتصادی آسیا بود.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

سندبرگ درکنار استادش سامرز که وزیر خزانه‌داری آمریکا شد

مقصد بعدی سندبرگ که او را وارد دنیای فناوری کرد، غول موتور جست‌وجوی جهان، یعنی گوگل بود. او علاقه‌ی شدیدی به پیوستن به جریان فناوری داشت که در آن سال‌ها به‌آهستگی جای خود را به‌عنوان صنعت بازمی‌کرد. گوگل در ابتدا به درخواست کار شریل سندبرگ علاقه نشان داد و او نیز مأموریت اصلی گوگل را به‌خوبی کشف کرد: «آزادکردن دسترسی به تمام اطلاعات موجود در جهان». توصیف او به‌قدری خوب بود که شرکت سه‌ساله‌ی گوگل در نوامبر۲۰۰۱ با شریل قرارداد همکاری امضا کرد.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

سندبرگ در روزهای ابتدایی پیوستن به گوگل

موقعیت کاری شریل سندبرگ در گوگل معاونت فروش آنلاین و عملیات شرکت بود. او مسئول مدیریت فروش آنلاین تبلیغات و محصولات انتشاری بود. به‌علاوه، وی محصولات مخصوص مصرف‌کننده و سرویس Google Books را نیز مدیریت می‌کرد. شریل تا سال ۲۰۰۸ در گوگل حضور داشت و موفقیت‌هایش علاوه‌بر رشد سریع شرکت، شهرت او را نیز در کل آمریکا افزایش داد. او تیم تبلیغات و فروش گوگل را از چهار نفر به چهارهزار نفر رساند.

ملاقات با زاکربرگ و ورود به فیسبوک

اولین دیدار مارک زاکربرگ، هم‌بنیان‌گذار و مدیرعامل فیسبوک، با شریل سندبرگ در پایان سال ۲۰۰۷ رخ داد. دیدار آن‌ها در میهمانی کریسمس به میزبانی دن روزنویگ بود. زاکربرگ هیچ‌گاه به‌صورت رسمی به‌دنبال مدیر عملیات برای فیسبوک نبود؛ اما در دیدار اول، شریل را برای چنین موقعیتی در شرکتش مناسب دید. درنهایت در مارس سال ۲۰۰۸، خبر استخدام سندبرگ در فیسبوک و ترک گوگل رسانه‌ای شد.

سندبرگ پس از چند جلسه و قرار شام با زاکربرگ به فیسبوک پیوست

شریل سندبرگ یکی از زنان قدرتمند حال‌حاضر جهان محسوب می‌شود. او شهرت و اعتبار بسیاری حتی پیش از پیوستن به فیسبوک داشت و امروز نیز می‌تواند به‌عنوان مدیر و فرد اول بسیاری از شرکت‌های بزرگ جهان کار کند. بسیاری از گمانه‌زنی‌ها حتی او را جایگزین استیو بالمر در مایکروسافت نیز می‌دانستند؛ اما به‌هرحال شریل تصمیم گرفت فرد دوم در شرکتی باشد که بختش برای تبدیل به نفر اول نزدیک به صفر است.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

سندبرگ و زاکربرگ در جشن شش‌سالگی فیسبوک

سندبرگ به‌محض پیوستن به فیسبوک به‌دنبال راه‌هایی برای افزایش سوددهی این سرویس بود. درواقع تا پیش از ورود سندبرگ به فیسبوک، آن‌ها فقط به فکر ساختن وب‌سایتی جذاب بودند. اعضای فیسبوک اعتقاد داشتند سود به‌دنبال آن سرویس جذاب خواهد آمد.

استراتژی فروش تبلیغات با تلاش‌های سندبرگ به فیسبوک وارد شد

سندبرگ تا پایان بهار۲۰۰۸ برای متقاعدکردن تیم رهبری فیسبوک تلاش کرد. درنهایت، آن‌ها تصمیم گرفتند با تبلیغاتی جزئی، درآمدزایی سرویس خود را شروع کنند. تا سال ۲۰۱۰،‌ فیسبوک به سوددهی رسید. شریل در آن زمان، مسئول فرایندهای کسب‌وکار همچون فروش، بازاریابی، توسعه‌ی کسب‌وکار، منابع انسانی، سیاست عمومی و ارتباطات بود.

اتفاق بزرگ بعدی زندگی سندبرگ، در سال ۲۰۱۲ رخ داد. او به‌عنوان عضو هشتم و اولین زن وارد هیئت‌مدیره‌ی فیسبوک شد.

طبق گزارش‌های منتشرشده، مدیر عملیات فیسبوک در سال ۲۰۱۴ و پس از IPO، بیش از نیمی از سهام خود را در این شرکت فروخت. او در ابتدا ۴۱میلیون واحد سهم در فیسبوک داشت و پس از چند مرحله فروش، اکنون ۱۷.۲میلیون واحد سهم، یعنی حدود ۰.۵درصد از سهام مالکیت فیسبوک را به ارزشی حدود یک‌میلیارد دلار دراختیار دارد.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ علاوه‌بر عضویت در هیئت‌مدیره‌ی فیسبوک، در شرکت‌های متعدد دیگری نیز حضور دارد. از میان این شرکت‌ها می‌توان والت دیزنی، Women for Women International ،Center for Global Development و V-Day را نام برد. به‌علاوه، او پیش‌ازاین در استارباکس و Brookings و Ad Council نیز عضو هیئت‌مدیره بوده است.

مدیریت عملیات و تأثیرات سندبرگ بر فیسبوک

هیچ تعریف خاصی برای وظایف شغلی مدیر عملیات وجود ندارد. به‌بیان‌ساده، چنین افرادی خط‌مقدم شرکت‌ها دربرابر مشکلات هستند که از حرکت صحیح قطار آن مطمئن می‌شوند. آن‌ها بسیاری از مسئولیت‌های اصلی شرکت را برعهده می‌گیرند و درنهایت، در سایه‌ی رؤسای اصلی قرار دارند.

شریل سندبرگ در فیسبوک تمام مسئولیت‌های مذکور را برعهده دارد و از همه مهم‌تر، حفظ جریان درآمد را جزو اولویت‌های اصلی خود می‌داند. او با استفاده از شبکه‌ی ارتباطاتی خود مذاکرات درباره‌ی این غول شبکه‌ی اجتماعی را مدیریت و با سفرهای متعدد افراد بزرگ جهان را با حرکت شرکتش همسو و اغلب راضی می‌کند. یکی از مدیران اجرایی سابق فیسبوک اعتقاد دارد سندبرگ این شرکت را اداره می‌کند.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ روی جلد مجله‌ی تایم

عملکرد سندبرگ در فیسبوک به‌گونه‌ای است که زاکربرگ را برای پرداختن به کارهای دلخواه آزادتر می‌کند. درواقع، مدیرعامل فیسبوک بیشتر فردی مهندس و محصول‌گرا محسوب می‌شود و کارهای اجرایی از عهده‌ی سندبرگ بهتر برمی‌آید.

سندبرگ کارهایی را انجام می‌دهد که زاکربرگ برای آن فرصت ندارد

شریل سندبرگ در ازای کمکی که به زاکربرگ می‌کند، فرصت تبدیل به چهره‌ی اول فیسبوک را کسب کرده است. او امروز به‌عنوان سرباز اصلی روابط عمومی فیسبوک و مذاکرات تجاری شناخته می‌شود. کتاب مشهور سندبرگ با نام Lean In علاوه‌بر شهرت زیاد برای خودش، به فیسبوک نیز کمک شایانی کرد. درادامه‌ی مقاله، به کتاب سندبرگ نیز می‌پردازیم.

در دنیای کسب‌وکار، انواع مدیریت بررسی و تحلیلی شده‌اند. به‌عنوان مثال، زمانی تصور می‌شد بهترین شرکت‌ها را بنیان‌گذاران آن‌ها اداره می‌کنند و زمانی دیگر، استخدام مدیرعامل حرفه‌ای درکنار بنیان‌گذار، پیشنهاد کاربردی‌تری بود. به‌اعتقاد برخی کارشناسان، ترکیب زاکربرگ-سندبرگ در فیسبوک، مثال کاملا موفقی از نحوه‌ی اداره‌ی شرکت، خصوصا در حوزه‌ی فناوری است.

Sheryl Sandberg

مدل مدیریت فیسبوک با زاکربرگ در رأس و سندبرگ در خط‌مقدم کارهای اجرایی، کارآفرین اصلی را به‌عنوان مرکز اعتبار و شخصیت شرکت نگه‌ می‌دارد. این کار مسیر شرکت را با چشم‌انداز اولیه‌ی تأسیس آن همسو می‌کند. به‌علاوه، استفاده از مدیر اجرایی حرفه‌ای همچون سندبرگ، فرایندهای اصلی کسب‌وکار را تضمین خواهد کرد. درنهایت، ترکیب مدیریت فیسبوک به‌حدی موفق بوده که نام شریل سندبرگ به‌نوعی موقعیت کاری در شرکت‌های آمریکایی محسوب می‌شود.

زندگی شخصی و نگارش کتاب

شریل سندبرگ در سال ۱۹۹۳ با برایان کراف ازدواج کرد و یک سال بعد از او جدا شد. او در سال ۲۰۰۴ با دِیو گلدبرگ، یکی از مدیران اجرایی وقت یاهو،‌ ازدواج کرد. گلدبرگ بعدا مدیرعامل سروی‌مانکی شد. این زوج یک دختر و یک پسر داشتند.

دیو گلدبرگ در ۱می۲۰۱۵ از دنیا رفت و علت مرگ او، تومور مغزی به‌خاطر افتادن از تردمیل عنوان شد. سندبرگ که زمانی در کتابش، Lean In، مخالف تک‌والدی در خانواده‌های آمریکا بود، امروز به‌اجبار فرزندان خود را به‌عنوان یک مادر مجرد سرپرستی می‌کند. او اکنون در منلوپارک کالیفرنیا سکونت دارد.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ درکنار همسر دومش، دِیو گلدبرگ

سندبرگ علاوه‌بر مدیریت عملیات فیسبوک، فعالیت‌های متفرقه‌ی بسیاری انجام داده و می‌دهد. حمایت از زنان و تلاش برای افزایش نقش آن‌ها در سیاست و اقتصاد و کسب‌وکار، زمینه‌ی اصلی تمرکز او محسوب می‌شود. سندبرگ علاوه‌بر سخنرانی‌های متعدد مانند TEDو حضور در مراسم مرتبط‌با موضوع مذکور، مقاله‌هایی نیز دراین‌باره منتشر کرده است.

کتاب اول سندبرگ با نام Lean In جزو کتاب‌های پرفروش‌ جهان است

اینکه سندبرگ چگونه با تمام مشغله‌هایش در فیسبوک، کتاب نوشت و در تورهای جهانی آن شرکت و بنیاد خیریه تأسیس کرد و در سخنرانی‌ها شرکت می‌کند، برای بسیاری از افراد هنوز سؤال بزرگی محسوب می‌شود. سندبرگ کتاب اولش، یعنی Lean In را به‌کمک نویسنده‌ای حرفه‌ای به‌نام نل اسکوول در زمان‌های استراحت و آخر هفته‌ها نوشت. او تورهای جهانی کتاب را نیز در زمان تعطیلات برگزار می‌کرد و در خلال آن‌ها، بازهم مشغول مدیریت کارهای فیسبوک بود.

برخی کارمندان فیسبوک اعتقاد داشتند نگارش کتاب باعث حواس‌پرتی سندبرگ شد؛ اما این حقیقت فقط در روزهای پایانی نزدیک به انتشار حس شد. هیچ‌کس به‌اندازه‌ی زاکربرگ از کتاب سندبرگ حمایت نکرد. وقتی در مصاحبه‌ای از مارک پرسیده شد که کارمندان فیسبوک اجازه‌ی نوشتن کتاب دارند، او در پاسخ گفت:

سندبرگ اَبَرانسان است و هرکس بتواند مانند او بدون اختلال در کارها کتاب بنویسد، مجوز آن کار را خواهد داشت.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

کتاب Lean In

کتاب Lean In در سال ۲۰۱۳ چاپ شد و به‌سرعت لقب پرفروش را ازآنِ خود کرد. این کتاب درباره‌ی رهبری و توسعه‌ی کسب‌وکار و مشکلات آن برای زنان نوشته شد و تا پایان سال ۲۰۱۳، به رکورد فروش یک‌میلیون نسخه رسید. در سال ۲۰۱۳، این کتاب جایزه‌ی کتاب سال فایننشال تایمز و گلدمن ساکس را بُرد. شایان ذکر است فیلمی با همین نام نیز از کتاب سندبرگ در‌حال‌ساخت است.

کتاب دوم شریل سندبرگ با نام Option B در آوریل۲۰۱۷ چاپ شد. سندربرگ این کتاب را با کمک آدام گرانت، یکی از استادان مشهور دانشگاه پنسیلوانیا، به‌رشته‌ی تحریر درآورد. موضوع کتاب دوم شریل درباره‌ی مقاومت‌های موجود در مشکلات و مسائل زندگی بود. در کتاب او، راهکارهای کاربردی برای ایجاد مقاومت دربرابر مشکلات ارائه شده و تاکنون ۲.۷۵میلیون نسخه از آن فروخته شده است.

نویسنده‌ی کتاب Lean In بنیادی نیز با نام Leanin.org با تمرکز بر موضوعات مطرح‌شده در کتابش تأسیس کرد. در سال ۲۰۱۶، وی بنیاد خیریه‌ی خود را به Sheryl Sandberg & Dave Goldberg Family Foundation تغییرنام داد که به‌صورت هولدینگ و بنیادی درباره‌ی کتاب دوم فعالیت می‌کند. او بخشی از سهامش در فیسبوک را به ارزش صدهزار دلار فروخت تا از سرمایه‌ی آن برای پیشرفت بنیادش استفاده کند.

شریل سندبرگ / Sheryl Sandberg

شریل سندبرگ در میان رهبران زن هند

جوایز و افتخارات

فعالیت‌های کاری و غیرکاری سندبرگ، او را به شخصیتی شناخته‌شده در جهان تبدیل کرد. مدیر عملیات فیسبوک از سال ۲۰۰۷ هر سال در فهرست قدرتمند‌ترین زنان مجله‌ی فورچن قرار دارد و از رتبه‌ی بیست‌ونهم در سال ۲۰۰۷، به رتبه‌ی هفتم در سال ۲۰۱۸ رسید. وال‌استریت ژورنال نیز سندبرگ را در سال‌‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در فهرست برترین زنان جهان قرار داد.

در سال ۲۰۰۹، مجله‌ی بیزینس‌ویک سندبرگ را به‌عنوان یکی از ۲۵ فرد تأثیرگذار در دنیای وب معرفی کرد. در سال ۲۰۱۴، او رتبه‌ی نهم از فهرست یک‌صد زن تأثیرگذار جهان از نگاه فوربز را به‌دست آورد و در سال ۲۰۱۷ به رتبه‌ی چهارم رسید. در سال ۲۰۱۲، مجله‌ی تایم نیز در نام سندبرگ را در فهرست یک‌صد فرد تأثیرگذار جهان قرار داد.

بیشتر بخوانید:

فیسبوک چه برنامه‌ای برای آینده‌ی پس از وب دارد؟

اجبار فیسبوک و واتساپ برای ارائه اطلاعات پیام‌های کدگذاری‌شده به دولت بریتانیا

خرید CTRL-Labs: جدیدترین اقدام فیسبوک برای کنترل تجهیزات با نیروی ذهن

فیسبوک به‌دنبال تهیه نقشه سه‌بعدی از جهان است

فیسبوک با هدف توسعه خدمات مشتری کالیبرا، Servicefriend را خریداری کرد

  • نیما
  • ۰
  • ۰

با اینکه سال‌ها است سیلیکون‌ولی، قطب اصلی استارتاپ‌های فناوری دنیا است، اما اروپا با سرعت چشم‌گیری فاصله‌ی خود را با آن کم می‌کند.

چشم‌انداز استارتاپی اروپا مدت‌ها است تحت عملکرد سیلیکون‌ولی قرار گرفته است که سال‌ها به‌عنوان اکوسیستم استارتاپی ثابت و بدون چالش دنیا شناخته می‌شود. البته توانایی سیلیکون‌ولی برای رسیدن به کوهستانی از سرمایه‌گذاری، جذب استعدادهایی در سطح جهانی و گسترش شرکت‌های برتر حسادت‌برانگیز است؛ اما با ظهور و افزایش قطب‌های فناوری جدید در سراسر اروپا، جهان در حال رسیدن به تعادل است و به‌مرور کسب‌وکارها به سمت اروپا گرایش پیدا می‌کنند.

در نیمه‌ی اول امسال، رکورد سرمایه‌گذاری فناوری در اروپا با سرمایه‌گذاری ۱۹.۲ میلیارد یورو در سه‌ماهه‌ی اول و دوم شکسته شد. تزریق سرمایه‌ی کلان به استارتاپ‌های اروپایی نتیجه‌ی خوبی را به‌دنبال داشته است و با سرمایه‌گذاری‌های بیش از ۱۰۰ میلیون یورو باعث رشد چشمگیری اقتصاد اروپا شده است (۲۶٪ در سه‌ماهه‌ی اول و ۴۵ درصد در سه‌ماهه‌ی دوم). با اینکه آمار اروپا هنوز نسبت به آمار اقتصادی ایالات‌متحده پائین است اما با تزریق‌ سرمایه‌ی انبوه این شکاف به‌سرعت در حال محو شدن است. از طرفی اروپا از نظر خروج شرکت‌های مبتنی بر سرمایه‌گذاری خطرپذیر در سال گذشته به اروپا نزدیک است (۱۰۷ میلیارد دلار در مقابل ۱۳۶ میلیارد دلار).

سیلیکون ولی

بزرگ‌ترین بازار جهان

تقریبا در همه جای دنیا، سیلیکون‌ولی را به‌عنوان پایتخت جهانی استارتاپ‌ها می‌شناسند اما هیچ دلیل منطقی برای ادامه‌ی این روند وجود ندارد. استارتاپ‌های اروپایی از دسترسی مستقیم به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا برخوردار هستند که شامل ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت و تولید ناخالص داخلی ۲۵ هزار یورو به ازای هر شخص است. اروپا از بسیاری از ابعاد، پلتفرم بهتری برای رسیدن به بازارهای دیگر سراسر جهان از جمله بازارهای نوظهور آفریقا و آسیا است. اتحادیه‌ی اروپا شریک ارشد تجاری ۸۰ کشور قدرتمند است درحالی‌که این تعداد برای ایالات‌متحده تنها به ۲۰ کشور می‌رسد.

منبعی از استعدادها

منبع اغلب شرکت‌های جهانی، ترکیبی از استعداد و فناوری است. درنتیجه اروپا چه از نظر فناوری و چه از نظر ذهن رقیب قدرتمندتری برای آمریکا در مقیاس جهانی است. قاره‌ی اروپا منبعی غنی از فناوری‌ها و دانشگاه‌های مهندسی پیشروی دنیا از جمله آکسفورد، کمبریج و کالج سلطنتی لندن، مرکز تحقیقاتی زوریخ و دانشگاه فناوری دلف هلند است. همچنین تعداد توسعه‌دهندگان اروپا ۵.۷ میلیون نفر است درحالی‌که آمریکا از ۴.۴ میلیون توسعه‌دهنده برخوردار است؛ در دو سال گذشته تنها ۲۰۰ هزار نفر افزایش یافته است.

مقاله‌های مرتبط:

کارآفرینی در اروپا به یکی از گزینه‌های معتبر در انتخاب شغل تبدیل شده است به‌طوری‌که متخصصان کسب‌وکار، راه‌اندازی کسب‌وکار را به بالا رفتن از نردبان متداول سازمانی ترجیح می‌دهند. علاوه بر این، با توسعه‌ی اکوسیستم کسب‌وکار شاهد رشد کارآفرینان سریالی خواهیم بود که با تجربه و سرمایه به ساخت کسب‌وکارهای بزرگ‌تر و بهتری می‌پردازند.

در شرایطی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا مهاجرت به ایالات‌متحده را مختل کرده است، اروپا می‌تواند از این محدودیت به سود خود استفاده کند و استعداد‌های بیشتری را جذب کند. کشورهای اتحادیه‌ی اروپا نه‌تنها از مزیت آزادی مهاجرت در کل قاره برخوردار هستند بلکه می‌توانند از قوانین تسهیل‌شده درباره‌ی استخدام استعدادهای ماهر هم بهره‌مند شوند. هرچقدر رقابت کمتر باشد، حقوق کارمندان به‌ویژه در قطب‌های نوظهور نسبت به ایالات‌متحده کمتر خواهد بود علاوه بر این کارمندان اروپایی غالبا وفادارتر هستند و تشکیل تیم و فرهنگ‌ سازمانی برای آن‌ها ساده‌تر است.

قطب‌های نوظهور

حل چالش‌های دیجیتال‌سازی انبوه که بر کل صنایع و انواع شرکت‌های سراسر جهان تأثیر می‌گذارند، در انحصار سیلیکون‌ولی نیست. درنتیجه، ابداع راه‌حل و نوآوری در تعداد فزاینده‌ای از کشورهای اروپایی، گسترش ایده‌ها و اطلاعات را آسان می‌سازد و هزینه‌ی توسعه‌ی شرکت‌ها را کاهش می‌دهند.

درگذشته، لندن، پاریس، برلین و استکهلم، تنها قطب‌های استارتاپی اروپا بودند اما امروزه قطب‌های استارتاپی متعددی در سراسر اروپا توزیع شده‌اند و اکوسیستمی مرتبط را تشکیل داده‌اند. قطب‌های نوظهور فناوری از جمله کپنهاگ، بارسلونا، دوبلین، لیزبون، اسلو و تالین رشد چشمگیری داشته‌اند و با فضای قابل رشد به جذب سرمایه‌گذاری پرداخته‌اند. به‌طورکلی از سال ۲۰۱۳، پانزده شهر اروپایی با جمعیت متخصص ۵۰ هزار نفر و سرمایه‌ی اولیه‌ی کمتر از یک‌میلیون دلار به محلی برای فرصت‌های جدید تبدیل شده‌اند.

قطب استارتاپی اروپا

ازبین‌بردن شکاف‌ها

بنابراین با تمام این پتانسیل‌ها، استارتاپ‌های اروپایی نباید از سیلیکون‌ولی عقب بمانند؛ اما اروپا برای رسیدن به این هدف به تعداد بیشتری از بنیان‌گذاران نیاز دارد، افرادی که بتوانند طرح‌های بلندپروازانه‌ی خود را تا آن سوی اقیانوس اطلس توسعه دهند. همه‌چیز در حال تغییر است و بلندپروازی نسل جدید کارآفرینان نسبت به سال‌های گذشته بیشتر است؛ بنابراین با ساخت قهرمان‌های جهانی و توسعه‌ی آن‌ها باید این هدف را به یک هنجار تبدیل کرد.

سرمایه‌گذاری مشکل بزرگی است، زیرا باوجود افزایش آمار، بخش سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر (VC) اروپا هنوز مانند ایالات‌متحده موفق به جذب سازمان‌های بزرگ مثل صندوق‌های بازنشستگی، خیریه‌ها و تعاونی‌ها نشده است. در اتحادیه‌ی اروپا، بخش زیادی از سرمایه‌گذاری‌های استارتاپی هنوز از طریق مشارکت‌های دولتی، واگذاری‌ها، وام‌های نرم و سرمایه‌گذاری مشارکتی تأمین می‌شود. این سرمایه‌گذاری‌ها سودمند هستند اما نیاز به مشارکت خصوصی به‌ویژه در مراحل Seed+ تا Series B احساس می‌شود. (Series B سرمایه‌گذاری مرحله دوم کسب‌وکار است و زمانی رخ می‌دهد که شرکت به مراحل مشخصی رسیده باشد و از مراحل اولیه‌ی راه‌اندازی کسب‌وکار عبور کرده باشد).

در مقابل، سرمایه‌گذارهای ایالات‌متحده تمایل بیشتری به پذیرش ریسک دارند و نسبت به پیشنهاد VC-ها انعطاف بیشتری دارند. آن‌ها با رسیدن به درک بهتری از این نوع سرمایه‌گذاری، سرمایه‌ی صبور (سرمایه‌ی بلندمدت) بیشتری را به فعالیت‌های اقتصادی اختصاص می‌دهند و حتی تا ده سال برای بازگشت سود صبر کنند. به همین دلیل هنوز شکاف سرمایه‌گذاری و ارزش‌ بین اروپا و آمریکا عمیق است. براساس پژوهش GP Bullhound ارزش شرکت‌های بزرگ اروپایی ۱۸ برابر درآمد آن‌ها است درحالی‌که این آمار برای شرکت‌های بزرگ آمریکایی، ۴۶ برابر است.

سرمایه گذاری کلان در اروپا

سرمایه‌گذارهای آمریکایی، اروپا را زیر نظر دارند

شکاف‌ عظیم سرمایه‌گذاری با برخورداری از دو مزیت پتانسیل بالای رشد و کاهش هزینه‌ها، باعث تشویق و جذب سرمایه‌گذارهای آمریکایی به اروپا شده است. در سال۲۰۱۸، از میان هفت درصد از سرمایه‌گذاری‌ها در استارتاپ‌های اروپایی حداقل نام یک سازمان سرمایه‌گذاری سیلیکون‌ولی دیده می‌شد؛ این آمار در سال ۲۰۱۳، سه درصد بود. بسته‌ به محل سرمایه‌گذاری، مقدار سرمایه‌گذاری‌های کلان افزایش پیدا می‌کند. برای مثال ۲۲ درصد از کل سرمایه‌های اقتصادی در سال ۲۰۱۸ از معامله‌هایی سرچشمه می‌گرفت که حداقل یک شرکت سیلیکون‌ولی در آن حضور داشت؛ این آمار در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۰۸ به ترتیب ۱۲ و ۸ درصد بود.

VC-های آمریکایی به این درک رسیده‌اند که با سرمایه‌گذاری در اروپا نه‌تنها می‌توانند تنوع مجموعه‌ی خود را افزایش دهند بلکه فرصت برد در اروپا را هم از دست نمی‌دهند. برای مثال شرکت بریتانیایی Checkout.com، ارائه‌دهنده‌ی خدمات پرداخت جهانی، موفق به جذب بزرگ‌ترین سرمایه‌‌‌گذاری به مبلغ ۲۳۰ میلیون دلار شد که شرکت‌هایی مثل Insight Venture Capital و Endeavor Catalyst در آن مشارکت داشتند. Insight Venture Partner هم اخیرا در بانک N26 آلمان به مبلغ ۳۰۰ میلیون‌دلار سرمایه‌گذاری کرده است.

شرکت‌های آمریکایی می‌توانند از هزینه‌های کم اروپا سود ببرند

نقدینگی تنها مزیت معامله‌های استارتاپی نیست. این معامله‌ها منبعی غنی از تخصص و دانش را برای تسلط بر کل بازار ایالات‌متحده فراهم می‌کنند اما این کار برای رقبای اروپایی دشوارتر است. از طرفی VC-ها از اطلاعات بی‌رقیبی مثل چگونگی تبدیل شدن به ابرقدرت اقتصادی و جذب IPO-های موفق (عرضه‌ی اولیه‌‌ی عمومی سهام) برخوردار هستند. چنین تجربه‌ای در اروپا وجود ندارد از طرفی رسیدن به آن در قطب‌های کمترتوسعه‌یافته دشوار است. جذب نقدینگی بیشتر از ایالات‌متحده به‌معنی گردش پول بیشتر در میان کارآفرینان اروپایی است.

از طرفی، جذب سرمایه‌گذاری ایالات‌متحده برای استارتاپ‌ها گاهی می‌تواند به‌معنی انتقال کسب‌وکار به آن سوی آب‌ها یا پیشرفت در سرمایه‌گذاری‌های بعدی باشد. درهرصورت اروپایی‌ها از مالکیت سرمایه برخوردار نیستند و مهم‌تر از هر چیز در حال حاضر، سرمایه‌گذاری ایالات‌متحده در حال حاضر محدود به سرمایه‌گذاری‌های اندک و کم‌خطر است به همین دلیل هنوز هم شکاف سرمایه‌گذاری بین رده‌های مختلف زیاد است. درنهایت توانایی اروپا برای رسیدن به ایده‌ها در مراحل اولیه کاهش پیدا می‌کند.

فعالیت اقتصادی به مثابه نیروی محرکه

اروپا فرصت بی‌سابقه‌ای برای تأثیرگذاری بر چشم‌انداز فناوری جهان و به چالش گرفتن فرادستی ایالات‌متحده و چین دارد. اروپا از استعداد، بازار، بلندپروازی و از همه مهم‌تر سرمایه‌گذاری برخوردار است. سرمایه‌‌گذاری مخاطره‌آمیز کلید موفقیت است زیرا با تشویق سرمایه‌گذارهای بیشتر، وجود حامی برای تشویق، راهنمایی، پشتیبانی و راه‌اندازی کارآفرینان فناوری اروپایی را تضمین می‌کند.

 

بیشتر بخوانید:

چرا سیلیکون ولی نمی‌تواند چالش‌های خود را حل کند؟

سامسونگ و شیائومی دارای بیشترین سهم بازار گوشی فصل دوم سال ۲۰۱۹ اروپا

خدمات به استارتاپ‌های دیگر؛ مدل درآمدی پرسود برای استارتاپ‌های سیلیکون ولی

شهرهای استارتاپی جدید که اقتصاد جهانی را متحول می‌کنند

سافت بانک دومین صندوق سرمایه‌گذاری ویژن فاند را تأسیس می‌کند

  • نیما
  • ۰
  • ۰

جی پی مورگان فردی ثروتمند بود که سرمایه‌گذاری‌های دهان‌پرکنی در آمریکا انجام داد و به‌نوعی، پیشرفت امروزی این کشور را پایه‌گذاری کرد.

جان پیرپونت مورگان (John Pierpont Morgan)، سرمایه‌گذار و بانکدار آمریکایی، مفاهیم اولیه‌ی سرمایه‌گذاری شرکتی و امور مالی سازمانی و خرید و ادغام را در قرن‌های نوزدهم و بیستم در آمریکا پایه‌گذاری کرد. یکی از اقدامات بزرگ او در صنعت این کشور تشکیل غول جنرال‌الکتریک در سال‌های پایانی قرن نوزدهم بود.

سازمان‌های بزرگی همچون شرکت فولاد آمریکا و اینترنشنال هاروستر و AT&T نیز با تلاش‌های این سرمایه‌گذار بزرگ تشکیل شدند. او و اعضای گروهش در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، تأثیر فراوانی روی سرمایه‌گذاران آمریکایی و اعضای کنگره گذاشتند. مورگان یکی از رهبران اتحاد بانکداری در آمریکا بود که بحران ابتدای قرن بیستم را در این شرکت پایان داد. به‌علاوه، او از پیش‌گامان عصر ترقی‌خواهی در این کشور نیز محسوب می‌شود که کسب‌وکار را در آن متحول کرد. برخی کارشناسان لقب بزرگ‌ترین بانکدار تاریخ آمریکا را به او داده‌اند.

البته، زندگی و تأثیرات جی پی مورگان در دید برخی کارشناسان منفی انگاشته می‌شود. برخی او را تجسم بیماری‌ها و خسارت‌های دنیای سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) می‌دانند. او ثروتمند به‌دنیا آمد و در طول زندگی برای افزایش این ثروت تلاش کرد. او در ذهن این کارشناسان فردی انحصارطلب تصور می‌شود. مورگان خود را از افرادی دور نگه می‌داشت که در کارخانه‌ها و شرکت‌هایش برای افزایش روزانه‌ی ثروت او تلاش می‌کردند.

به‌هرحال صرف‌نظر از حمایت یا دشمنی با مورگان و سبک زندگی او، دانستن روش زندگی و سرمایه‌گذاری‌اش برای درک اقتصاد امروز مفید است. درواقع بدون او، وال‌استریت و واشنگتن و ارتباطات آن‌ها امروز شکلی دیگر داشت.

جی پی مورگان / J P Morgan

امضای جی پی مورگان

 

تولد و تحصیل

خانواده‌ی مورگان تاریخچه‌ای طولانی در آمریکا دارند. یکی از نیاکان جان در سال ۱۶۳۶ جزو اولین افرادی بود که از ولز به خلیج ماساچوست وارد شد. پدرِ جان، جونیوس اسپنسر مورگان و مادرش، ژولیت پیرپونت نام داشتند. جان در ۱۷آوریل۱۸۳۷ در کنتیکت به‌دنیا آمد. پدر جان بانکدار بود و او در سال‌های کودکی، رشد و ترقی پدرش را در این صنعت مشاهده می‌کرد و از او درس می‌گرفت. خانواده‌ی مورگان پس از چند سال به بوستون مهاجرت کردند و او تا تحصیلات دبیرستان در این شهر سکونت داشت.

جان برای تحصیلات دانشگاهی به سوئیس و دانشگاه مشهور گوتینگن رفت. یکی از استادان او شیفته‌ی استعدادش در ریاضیات شده بود و بعدها، از این موضوع شگفت‌زده شد که جان در دانشگاه تدریس نکرد. درواقع، پس از شهرت جان بود که استادش به او گفت: «تو باید دستیار من می‌شدی و پس از مرگم به‌عنوان استاد در دانشگاه کار می‌کردی».

خانواده‌ی مورگان از خاندان‌های قدیمی و ثروتمند و بانکدار بودند

مورگان پس از فارغ‌التحصیلی به لندن رفت تا به پدرش در شرکت Peabody, Morgan & Co کمک کند. در آن سال، یعنی ۱۸۵۷ میلادی، بحران اقتصادی بزرگی جهان را فراگرفت و این شرکت نیز از آن در امان نبود. در نهایت، پی‌بادی پس از ناتوانی شریک آمریکایی در تأمین سرمایه مجبور شد از بانک انگلستان کمک مالی دریافت کند.

پدرِ جان در شرکت‌های متعددی سرمایه‌گذاری کرده بود. جان در سال ۱۸۵۸ به نیویورک رفت تا علاوه‌بر کار حسابداری، به‌عنوان نماینده‌ی پدرش در شرکت Duncan, Sherman & Co کار کند. او برای فرار از حضور در جنگ داخلی نیز سیصد دلار به یکی از سربازان جایگزین پرداخت کرد. او نه‌تنها از جنگ فرار کرد؛ بلکه با سرمایه‌گذاری روی خریدوفروش اسلحه، سودی چند ده‌هزاردلاری نیز از این جنگ به‌جیب زد.

جی پی مورگان / J P Morgan

کاریکاتوری که مورگان را ناجی آمریکا نشان می‌دهد

پدرِ جان که هوش تجاری و پیشرفت‌های او را می‌دید، به پسرش پیشنهاد داد برای محکم‌ترشدن سرمایه‌گذاری‌ها با شریکی باتجربه همکاری کند. جونیوس معتقد بود سرمایه‌گذاری‌های جان کمی نظری و حدسی است و به مشورت فردی باتجربه‌تر نیاز دارد. به‌هرحال، این پیشنهاد به تشکیل شرکت Dabney, Morgan & Co انجامید که در سال ۱۸۶۴ تأسیس شد. شرکت بزرگ بعدی مورگان با همکاری آنتونی درکسل تشکیل و نام Drexel, Moragn & Co برای آن انتخاب شد. این شرکت امروز به نام JPMorgan Chase & Co شناخته می‌شود.

شرکت جدید جان به کمک ارتباطات پدرش با انگلیسی‌ها، به یکی از سرمایه‌گذاران بزرگ صنعت روبه‌رشد راه‌آهن در آمریکا بدل شد. این شرکت به دولت آمریکا نیز کمک‌های مالی می‌کرد. یکی از این قراردادهای کمک به دولت پرداخت حقوق ارتش در سال ۱۸۷۷ بود.

تولد فرما‌نروایی مورگان

جونیوس مورگان در سال ۱۸۹۰ ازدنیا رفت. ارث به‌جامانده از او ثروت مورگان را چهار برابر کرد و کنترل شرکت بزرگ J.S. Morgan را نیز به دستان او داد. او در سال بعد، فرایند ادغام دو شرکت بزرگ ادیسون جنرال‌الکتریک و تامسون هیوستون‌الکتریک را مدیریت کرد. پدرِ جان به ظرفیت‌های انرژی برق اعتقادی نداشت؛ اما او با سرمایه‌گذاری روی این صنعت ثروت زیادی کسب کرد. درواقع، جان از سال ۱۸۷۸ با سرمایه‌گذاری روی شرکت تولید لامپ‌های روشنایی ادیسون وارد این صنعت شده بود و خانه‌اش اولین ملک نیویورک محسوب می‌شد که به روشنایی برقی مجهز شد.

جان برخلاف پدرش، به ظرفیت‌های صنعت برق بسیار اعتقاد داشت

در سال ۱۸۹۳، بحرانی اقتصادی آمریکا را فراگرفت و نفوذ مورگان در صنعت و سرمایه‌گذاری، بیش‌ازپیش مشخص شد. پس از آنکه صدها شرکت و بانک براثر این بحران ازبین رفتند، مورگان با تغییر زیرساخت و ادغام چند شرکت راه‌آهن آن‌ها را از سقوط نجات داد و به‌نوعی رقابت را نیز در این صنعت ازبین برد.

دولت فدرال آمریکا نیز در سال‌های پایانی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی نداشت. ذخیره‌ی طلای خزانه‌ی فدرال به کمترین حد خود رسیده بود. مورگان در آن سال با همکاری خانواده‌ی Rothchild، حدودا ۳.۵میلیون اونس طلا به دولت قرض داد و اوراق قرضه‌ی سی‌ساله از مقام‌های دریافت کرد.

اتفاق بزرگ بعدی در زندگی مورگان، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری در خرید روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز ازطریق آدولف سیمون اوکس در سال ۱۸۹۶ بود. این روزنامه در انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری آمریکا، از گرور کلیولند حمایت کرد که بعدها کمک‌های مالی متعددی از مورگان دریافت کرد. حرکت بعدی ادغام شرکت‌های بزرگ فولاد در آمریکا، یعنی فدرال‌استیل و کارنگی‌استیل بود که شرکتی با ارزش ۱.۴میلیارد دلار با نام United States Steel Corp را ایجاد کرد. یونایتداستیل اولین شرکت میلیارددلاری در تاریخ نام گرفت.

جی پی مورگان / J P Morgan

مورگان در جوانی

آنتونی درکسل در سال ۱۸۹۵ ازدنیا رفت و درنتیجه، نام شرکت به J. P. Morgan & Company تغییر کرد. ارتباط این شرکت جدید با دیگر دارایی‌های مورگان و درکسلر در فیلادلفیا و پاریس و لندن، به قوت خود باقی ماند. تا سال ۱۹۰۰، شرکت مورگان به یکی از بانک‌های بزرگ آمریکا تبدیل شده بود.

فعالیت مورگان در آن سال‌ها، بیشتر با تمرکز روی همکاری با سرمایه‌گذاران بزرگ دیگر و تلاش برای سازمان‌دهی شرکت‌های ورشکسته پیگیری می‌شد. اصطلاح Morganization در همان زمان به سیاست‌های این بانکدار در نجات شرکت‌ها از ورشکستگی اطلاق شد. او ساختار کسب‌وکارها را به‌نوعی متحول می‌کرد تا مجددا به سوددهی بازگردند. همچنین، اعتبار مورگان در بانکداری باعث می‌شد سرمایه‌گذاران در شرکت‌هایی وارد شوند که او می‌خرید. فرایند مورگانیزیشن شامل خرید شرکت‌های درحال‌شکست و ادغام آن‌ها و درنتیجه، کاهش هزینه‌ها و رقابت بود که در سال‌های بعدی، تمرکز اصلی مورگان روی این فرایند قرار داشت.

بحران اقتصادی ۱۹۰۷

مورگان ۱۲۰ متخصص بازار سرمایه را برای حل بحران در کتابخانه‌اش فراخواند

در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، تلاش ناموفق فعالان بازار سرمایه در افزایش سهام شرکت بزرگ مس آمریکا و همچنین فروش سهام به‌وسیله‌ی سرمایه‌گذاران خُرد، ارزش سهام این شرکت را به‌شدت کاهش داد. بانک Montana در آمریکا از این سهام به‌عنوان پشتوانه استفاده می‌کرد و به‌دلیل سقوط، این بانک هم ورشکست شد.

سقوط بانک مونتانا دومینویی را در بانک‌های دیگر ایجاد کرد و با ورشکستگی چندین بانک در نیویورک، خطر سقوط مالی کل آمریکا را تهدید کرد. مورگان در این بحران نیز وارد شد و به خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد نیمی از ثروت خود را برای سرپانگه‌داشتن بانک‌ها هزینه خواهد کرد. او در آن سال‌ها ۱۲۰ نفر از بزرگان بازار سرمایه را به‌نوعی در کتابخانه‌ی خود حبس کرد تا با سرعت هرچه‌تمام‌تر، راه‌حلی برای این بحران کشف کنند.

جی پی مورگان / J P Morgan

درکنار چند دوست در بحبوحه‌های سال ۱۹۰۷

شرکت Tennessee Coal, Iron and Railroad Company در مرکز بحران آمریکا در ابتدای قرن بیستم قرار داشت. راهکار مورگان و گروهش، خرید این شرکت توسط شرکت فولاد آمریکا بود. رئیس‌جمهور وقت آمریکا، یعنی تئودور روزولت، به اصرار مدیران اجرایی شرکت فولاد با این خرید موافقت کرد. این خرید نوعی انحصارگرایی هم محسوب می‌شد. این توافق یک ساعت پیش از شروع به‌کار بازار سهام نیویورک انجام شد و اعتماد ایجادشده از خبر آن، بحران اقتصادی را تا حد زیادی ازبین برد.

سرمایه‌گذاری در پروژه‌ی نیکولا تسلا یکی از شکست‌های بزرگ مورگان بود

در سا‌ل‌های بعد، سوءظن‌ها به قدرت و نفوذ مورگان افزایش یافت. او ازطریق رأی‌گیری به قدرت نرسیده بود؛ اما سرنوشت اقتصاد کشور در دستانش بود. درواقع، او نه یک‌بار بلکه دوبار کشور آمریکا را از سقوط مالی نجات داد. در آن سا‌ل‌ها، شایع شده بود که مورگان بحران اقتصادی را به‌عمد ایجاد کرد تا شرکت فولاد آمریکا، شرکت تنسی را بخرد.

به‌هرحال، شایعات درباره‌ی مورگان زیاد بود و مقام‌های دولت و مجلس آمریکا نیز در سال‌های بعد برای تحقیق و تفحص از او و گروهش وارد عمل شدند. آخرین جلسه‌ی دادگاه او نیز چند ماه پیش از مرگش در سال ۱۹۱۳ برگزار شد.

سرمایه‌گذاری‌های ناموفق

جی پی مورگان نیز مانند هر سرمایه‌گذار بزرگ دیگری در زندگی خود با شکست‌هایی رو‌به‌رو شد. درادامه، برخی از این سرمایه‌گذاری‌های ناموفق را بررسی می‌کنیم.

نیکولا تسلا

نیکولا تسلا، مخترع بزرگ الکتریسیته، در سال ۱۹۰۰ مورگان را متقاعد کرد می‌تواند سیستم ارتباطی بی‌سیم بین‌اقیانوسی طراحی کند. مورگان سرمایه‌ای ۱۵۰هزاردلاری (برابر با حدود ۴.۵میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) به تسلا پرداخت کرد تا این سیستم را در ازای ۵۱درصد حق استفاده از پتنت‌ها راه‌اندازی کند.

پس از عقد قرارداد، تسلا تصمیم گرفت پروژه را توسعه دهد و انتقال برق بی‌سیم را نیز به آن اضافه کند. باوجوداین، مورگان با تغییرات جدید و درخواست‌های تسلا برای سرمایه‌ی بیشتر مخالفت کرد. با خروج مورگان به‌عنوان سرمایه‌گذار، این پروژه در سال ۱۹۰۶ متوقف شد.

جی پی مورگان / J P Morgan

خانه و موزه‌ی جی پی مورگان

متروی لندن

مورگان در سال ۱۹۰۲ قصد داشت وارد صنعت متروی لندن شود. در این رقابت، یکی از بزرگان صنعت حمل‌ونقل، یعنی چارلز تیسون یرکس هم حضور داشت که مورگان را شکست داد. او که فرد بانفوذی بود، از صدور مجوز پارلمانی برای ساخت مترو توسط این سرمایه‌گذار آمریکایی جلوگیری کرد. درواقع متروی فرضی مورگان، خطری برای خطوط حمل‌ونقل یرکس با نام Tubes محسوب می‌شود. مورگان درنهایت، این توطئه‌ی یرکس را «پست‌ترین و خیانت‌آمیزترین» حرکتی نامید که در زندگی‌اش دیده بود.

شرکت تجارت دریایی بین‌المللی

گروه زیرنظر جی پی مورگان در سال ۱۹۰۲ شرکتی با نام International Mercantile Marine تشکیل داد که به‌عنوان گروه کشتیرانی حمل بار فعالیت می‌کرد. این شرکت جدید حاصل ادغام شرکت‌های متعدد آمریکایی و بریتانیایی بود که با هدف انحصار در حمل‌ونقل دریایی شکل گرفت. درواقع، مجموعه‌ای تشکیل شد که فعالیت زیرمجموعه‌ها را مدیریت می‌کرد و هر زیرمجموعه، واحدهای عملیاتی اختصاصی خود را داشت.

به‌هرحال، شرکت دریایی جدید با امید به عقد قرارداد با سازمان‌های حمل‌ونقل ریلی تشکیل شد؛ اما حوادث و رخدادهای متنوع، از پیشرفت آن جلوگیری کرد. قوانین ضدانحصاری آمریکا و همکاری آن‌ها با دولت بریتانیا و همچنین طبیعت پیش‌بینی‌ناپذیر حمل‌ونقل دریایی، از عوامل شکست این شرکت بودند. به‌علاوه، کشتی مشهور تایتانیک یکی از دارایی‌های زیرمجموعه‌های IMMC بود و غرق‌شدن آن در سال ۱۹۱۲، زمینه‌های ورشکستگی این شرکت را ایجاد کرد.

جی پی مورگان / J P Morgan

مورگان چیس،‌ یکی از چندین میراث ماندگار جی پی مورگان

زندگی شخصی و مرگ

مورگان در سال ۱۸۶۱، با املیا استورگز (Amelia Sturges) ازدواج کرد. همسر او یک سال بعد ازدنیا رفت و جان در سال ۱۸۶۵، با فرانسیس لوسیا تریسی (Francec Louisa Tracy) ازدواج کرد که حاصل آن، چهار فرزند بود: لوییزا، جی پی مورگان جونیور، ژولیت پیرپونت و آن تریسی. از میان آن‌ها، جی پی مورگان جونیور از همه مشهورتر بود که اختیار ثروت و کسب‌وکار پدر را پس از مرگ وی به ارث برد.

مورگان ازلحاظ فیزیکی هم فرد تأثیرگذاری به‌نظر می‌رسید. او جثه‌ای بزرگ و تنومند داشت که البته به‌علت بیماری آکنه‌ی روزاسه، ظاهر دل‌چسبی نداشت. او اغلب از جامعه گریزان بود و با عکاسان نیز میانه‌ی خوبی نداشت. به‌دلیل همین بیماری که موجب بزرگ و بنفش‌شدن بینی جان شده بود، همه‌ی پرتره‌های شخصی‌اش با روتوش نهایی منتشر می‌شدند.

جی پی مورگان به‌خاطر ظاهرش ارتباط خوبی با عکاسان نداشت

مورگان در کودکی به تشنج مبتلا شد و طبق گفته‌ی اطرافیان، به‌همین‌دلیل از عمل جراحی برای ازبین‌بردن ضایعه‌های پوستی می‌ترسید. به‌هرحال، این مشکلات ظاهری مانع پیشرفت‌های اجتماعی و حرفه‌ای او نمی‌شدند. به‌بیان‌دیگر، اعتمادبه‌نفس حرفه‌ای جان به‌حدی بود که از این مشکلات آسیبی نمی‌دید. جی پی مورگان به مصرف زیاد دخانیات هم مشهور بود.

جی پی مورگان علاوه‌بر خانه‌ی بزرگش در خیابان مدیسون که در سال ۱۸۵۳ خرید، منطقه‌ی ‌East Island در خلیج گلن در نیویورک را نیز خرید که خانه‌ی تابستانی بزرگ در آن داشت. مورگان علاقه‌ی شدیدی هم به قایق‌های تفریحی یات داشت. اولین قایق او با نام Corsair یکی از یات‌های بزرگ‌ قرن نوزدهم بود. داستانی درباره‌ی مورگان وجود دارد که او یکی از مسافران کشتی معروف تایتانیک بوده است. گفته شده جان در آخرین لحظات سفرش را با این کشتی لغو کرد.

درباره‌ی ثروت مورگان صحبت‌های متعددی منتشر شده است. اندرو کارنگی در جایی گفته بود مورگان آن‌چنان هم ثروتمند نبود. البته باتوجه‌به دارایی‌ها و میراث این سرمایه‌گذار اسطوره‌ای، می‌توان او را براساس هر تعریفی «ثروتمند» نامید. دارایی‌های مورگان حدود ۶۸.۳میلیون دلار بود که با درنظرگرفتن نرخ تورم و نسبت تولید ناخالص ملی طبق استانداردهای قرن نوزدهم، نزدیک به ۳۸میلیارد دلار می‌شود. افزون‌براین،‌ او درمقایسه‌با ثروتمندان بزرگ زمان خود فرد متوسطی بود. به‌عنوان مثال، راکفلر در آن زمان ثروتی برابر با ۱۹۲میلیارد دلار امروزی داشت. جی پی مورگان در ۳۱مارس۱۹۱۳ در شهر رُم ازدنیا رفت. پرچم‌های وال‌استریت به احترام مرگ این سرمایه‌گذار بزرگ نیمه‌افراشته شدند. شایان ذکر است این اقدام فقط در زمان مرگ دولت‌مردان آمریکا انجام می‌شد. بازار بورس نیز در زمان عبور تابوت او از نیویورک، به‌مدت دو ساعت تعطیل شد. جسد مورگان در گورستان Cedar Hill در محل تولدش، یعنی هارتفورت کنتیکت دفن شد.

مجموعه‌دار بزرگ

مورگان مجموعه‌داری مشهور هم بود. درواقع، او علاقه‌ی شدیدی به خرج‌کردن سرمایه‌اش داشت و انواع اشیای قیمتی ازجمله کتاب،‌ نقاشی، عکس، ساعت و دیگر آثار هنری را جمع‌آوری می‌کرد. او مدیر و یکی از بنیان‌گذاران موزه‌ی متروپولیتن نیویورک بود و بسیاری از اشیای قیمتی خود را به این موزه بخشید. دیگر مجموعه‌های مورگان در خانه‌ی او در لندن و کتابخانه‌ی شخصی‌اش در نزدیکی خیابان مدیسون نگه‌داری می‌شدند.

جی پی مورگان / J P Morgan

ثروت مورگان درمقاسه‌با دیگر ثروتمندان تاریخ آمریکا

در شروع قرن بیستم، او یکی از مجموعه‌دارهای بزرگ سنگ قیمتی آمریکا بود

مورگان جونیور در سال ۱۹۲۴ کتابخانه‌ی شخصی‌اش را به مؤسسه‌ای عمومی تبدیل و کتابدار شخصی پدر را نیز به‌عنوان اولین مدیر آن انتخاب کرد. خود مورگان نیز در فعالیت‌های خیرخواهانه‌ی متعدد شرکت داشت. او از سرمایه‌گذاران خیّر موسسه‌ی تاریخ طبیعی آمریکا، موزه‌ی متروپولیتن، دانشگاه هاروارد و خصوصا دانشکده‌ی پزشکی، کالج ترینیتی و بسیاری از مؤسسه‌های دیگر بود.

یکی از مجموعه‌های بزرگ و مشهور مورگان، سنگ‌های قیمتی او بود که با شروع قرن بیستم، او را به یکی از مجموعه‌دارهای بزرگ این حوزه در آمریکا تبدیل کرد. این مجموعه متشکل از بیش از هزار سنگ زینتی بود که شرکت Tiffany & Co آن را گردآوری و مدیریت می‌کرد. مجموعه مورگان در نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۸۸۹ به بازدید عموم گذاشته شد و علاوه‌بر کسب دو جایزه‌ی معتبر از این نماشگاه، توجه بسیاری از فعالان این حوزه را به خود جلب کرد.

جی پی مورگان / J P Morgan

تصویری از یات Crosair

جورچ فریدریک کونز، مدیر شرکت تیفانی و مسئول مجموعه‌ی مورگان بود. او پس از نمایشگاه سال ۱۸۸۹،‌ در سال ۱۹۰۰ نیز مجموعه‌ای برای جان گردآوری کرد و در پاریس به‌نمایش گذاشت. درنهایت، تمام این مجموعه‌ها به موزه‌ی تاریخ طبیعی نیویورک بخشیده شدند و با عنوان مجموعه‌های مورگان‌تیفانی و مورگان‌بمنت در آنجا به‌نمایش درآمدند. کونز در سال ۱۹۱۱ سنگ قیمتی جدیدی کشف کرد و به افتخار بهترین مشتری‌اش، نام آن را مورگانایت گذاشت.

علاقه‌ی مورگان به عکاسی باعث شد او در سال ۱۹۰۶، قراردادی ۷۵هزاردلاری با عکاس مشهور ادوارد کرتیس امضا کند تا پورتفولیویی کامل از سرخ‌پوستان آمریکا آماده شود. این پروژه درنهایت، به چاپ کتابی بیست‌جلدی با نام The North American Indian انجامید.

جی پی مورگان / J P Morgan

جی پی مورگان درحال‌اعتراض به عکاسان

رکن اساسی وال‌استریت

تأثیر جی پی مورگان بر وال‌استریت و پایدارشدن بازارهای آن به‌حدی است که می‌توان بخشی جداگانه برای بررسی آن درنظرگرفت. وال‌استریت پیش از ورود مورگان، مجموعه‌ای از سهامدارهای بی‌نظم و بی‌قاعده بود. این منطقه یکی از مراکز مالی آمریکا در آن سال‌ها بود که هنوز با بقایای استعمار دست‌وپنجه نرم می‌کرد.

وال‌استریت پس از مورگان، به گروهی منسجم از کسب‌وکارها تبدیل شد که یکی از اقتصادهای پیشرفته‌ی جهان را به‌جلو می‌راند. درواقع، بسیاری از دستاوردهای این منطقه در پایان قرن بیستم و شروع قرن بیست‌ویکم متأثر از اقدامات مورگان در ابتدای قرن بود.

شرکت‌های بزرگی همچون جنرال‌الکتریک و اینترنشنال هاروستر که امروزه با نام Navistar International شناخته می‌شود، حاصل تلاش‌های مورگان بودند که آمریکایی‌ها را در دو صنعت بزرگ، یعنی فناوری و کشاورزی پیش‌گام کردند.

رشد آمریکا در فناوری و کشاورزی، مرهون تلاش‌های (انحصارطلبانه) مورگان است

با شروع قرن بیستم، آمریکا درحال‌تبدیل به کشوری بدهکار بود. فعالان بازار سرمایه به این نتیجه رسیدند که ارز واحد در کشور و تغییر استانداردهای مالی به‌سمت استاندارد طلا، تنها راه نجات آمریکا از این وضعیت است. آن‌ها مورگان را به‌عنوان نماینده به دفتر رئیس‌جمهور وقت فرستادند تا قوانین جدید را برای سازمان‌دهی مجدد نظام مالی آمریکا به او پیشنهاد دهد. اصطلاح Robber Barons در آن سال‌ها به فعالان بزرگ بازار سرمایه و تأثیرگذاران در این جریان داده شد که مورگان نیز از این قائده مستثنی نبود.

جی پی مورگان / J P Morgan

نمای داخلی کتابخانه‌ی شخصی مورگان در دهه‌ی ۱۹۶۰

به‌هرحال، زندگی و سبک کار و سرمایه‌گذاری جی پی مورگان علاوه‌بر تحسین، انتقادهای تندی نیز در پی داشته است. همان‌طورکه دیدیم، مورگان آینه‌ی تمام‌نمای کاپیتالیسم بود. او ثروت زیادی کسب کرده بود؛ اما اهمیت مسئولیت این ثروت را نیز درک می‌کرد. مورگان دوبار ناجی اقتصاد آمریکا شد. او در زندگی به صداقت و شخصیت مثبت بیش از ثروت اهمیت می‌داد؛ به‌همین‌دلیل، بسیاری او را شخصیتی محترم می‌دانند. همچنین، برخی اقدامات مورگان و شرکت‌های وی باعث انزجار مردم از او شد. او علاوه‌بر نشان‌دادن ویژگی‌های مثبت کاپیتالیسم در بین طبقه‌ی متوسط جامعه، نشان‌دهنده‌ی تمامی ویژگی‌های منفی آن نیز بود. مورگان فردی انحصارگرا بود که به‌صورت کاملا روشن با اقتصاد باز و رقابت عادلانه مخالفت می‌کرد.

اگرچه مورگان رفتاری متفاوت از بسیاری ثروتمندان و صنعت‌گران زمان خود داشت،‌ او هم دربرابر طبقه‌ی کارگر رفتار مثبتی نشان نمی‌داد. کارگران کارخانه‌های فولاد او روزانه دوازده ساعت با حقوقی بسیار ناچیز و در وضعیتی نامناسب کار می‌کردند. در همان سال‌ها و حتی هم‌اکنون، بسیاری این سؤال را مطرح می‌کنند که چرا مورگان و افراد مشابه او باید درآمدی هزاران برابر کارگرانی داشته باشند که کار اصلی را در کارخانه‌های انجام می‌دهند؟

مورگان تلاش زیادی برای پایداری و ثبات سیستم سرمایه‌داری کرد. البته، تلاش برای ثبات سیستمی که چنین ثروتی را نصیب او می‌کرد، دورازانتظار هم نبود. مخالفت او با شفافیت نیز کاملا روشن بود تا جایی که بزرگ‌ترین قرارداد تاریخ تا آن زمان، یعنی خرید شرکت کارنگی، بدون حضور وکلا یا حتی قراردادی مکتوب منعقد شد.

در فرهنگ عامه‌ی آمریکایی و انگلیسی‌زبان، در جاهای مختلف اشاره‌هایی به جی پی مورگان شده است. رمان‌های متعددی از جمله The Alienist، Ragtime، The Ghosts of Watt O'hugh و The Last Days of Night شخصیت‌هایی برگرفته از زندگی این سرمایه‌دار آمریکایی دارند. گفته‌شده در فیلم تحسین‌شده‌ی «همشهری کین» نیز یکی از شخصیت‌ها براساس مورگان نوشته شده است. به‌علاوه، شخصیت Pennybags در بازی مشهور مونوپولی نیز تمثیلی از مورگان بود.

  • نیما
  • ۰
  • ۰

تحلیل گران بانک مورگان استنلی گفتند، اگر قیمت بیت کوین به زودی به ۸ هزار و ۶۰۰ دلار در هر واحد نرسد، استخراج آن توسط فعالان بیت کوین مقرون به صرفه نخواهد بود.

اخیرا قیمت بیت کوین به نزدیک ۸ هزار و ۷۰۰ دلار در هر واحد افزایش پیدا کرد. این در حالی است که قیمت بیت کوین طی ماه های گذشته به سختی در تکاپو برای بهبود قیمت از دست رفته خود است.

بر همین اساس، قیمت هر واحد بیت کوین در اواسط دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی به بیش از ۱۹ هزار دلار در هر واحد رسیده بود که بیشترین قیمت خود را از زمان پا به عرصه گذاشتن دنیای ارزهای دیجیتال ثبت کرده بود.

تحلیل گران مورگان استنلی اعلام کردند:

برآورد ما این است که رسیدن بیت کوین به قیمت ۸ هزار و ۶۰۰ دلار به عنوان قیمت سر به سر برای استخراج کنندگان بزرگ بیت کوین محسوب می شود.

بر پایه این گزارش، تقاضا برای سخت افزارهای استخراج بیت کوین و قیمت آن روند نزولی خواهد داشت و اگر قیمت بیت کوین طی ۲ سال آینده به ۵ هزار دلار برسد، قیمت تجهیزات مرتبط با سخت افزارهای بیت کوین هم برای فروشندگان آن به نقطه سر به سر می رسد.

  • نیما
  • ۰
  • ۰

خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت بانک مورگان استنلی در نظر دارد با ارسالی یادداشتی به بانک مرکزی روسیه از توقف فعالیت‌های این بانک در بازار روسیه تا پایان سه ماهه نخست سال آینده خبر دهد.

این بانک برای نخستین بار اواخر سال گذشته اعلام کرده بود به طور داوطلبانه به کسب و کار خود در بازار بانکی روسیه خاتمه خواهد داد.

پیش تر وزارت توسعه اقتصادی روسیه اعلام کرده بود این کشور در سال ۲۰۱۸ به دلیل اعمال تحریم ‌ها از سوی برخی کشورهای جهان متحمل ضرر ۶.۳ میلیارد دلاری شده است. این تحریم‌ ها شامل محدودیت ‌های ضد دامپینگ، ابطال مجوز فعالیت شرکت‌های روس، موانع فنی و تحریم‌های اقتصادی است.

مقامات بانک مورگان استنلی پیش‌تر گفته بودند به دلیل تحریم‌های آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا علیه روسیه به اتهام دست داشتن این کشور در حوادث اوکراین که از سال ۲۰۱۴ به مرحله اجرا در آمد، دسترسی کسب و کارهای روسی به بازارهای سرمایه بین‌المللی دشوار شده است.

بیشترین زیان روسیه از محل تحریم‌های کشورهای عضو اتحادیه اروپا بوده است به گونه‌ای که این تحریم‌ها ۲.۴۲ میلیارد دلار در سال قبل به اقتصاد روسیه خسارت زده است.

این بانک آمریکایی با اعلام این که به فعالیت‌ های مشاوره ‌ای بدون نیاز به مجوز خود به مشتریان روسی ادامه می‌دهد، از مؤثر بودن پیامدهای تحریم بر روی شرایط مالی و کسب و کارهای بانکی در روسیه خبر داده است.

  • نیما
  • ۰
  • ۰

تعداد کارمندان شرکت آمازون از جمعیت ۶۳ کشور جهان بیشتر شده است. آمازون در روز پنج‌شنبه گذشته اعلام کرد در پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۱۷ حدود ۵۴۱.۹۰۰ نفر کارمند در اختیار دارد.

 

 آمازون اکنون به اندازه یک کشور کوچک، کارمند دارد



اگر بخواهیم کارمندان این شرکت خرده‌فروشی را با جمعیت کشورهای جهان مقایسه کنیم؛ باید بگوییم از جمیعت ۶۳ کشور جهان از جمله کشورهای معروفی مانند ایسلند، موناکو و باهاما بیشتر است.

جمعیت کشوری مانند بلیز تنها ۳۴۷.۳۶۹ نفر است.


شرکتی پرجمعیت

موسسه Statista براساس اطلاعات و گزارش‌های خود شرکت آمازون؛ نموداری از رشد کارکنان این شرکت ترسیم کرده است که در زیر مشاهده می‌کنید:

 

 آمازون اکنون به اندازه یک کشور کوچک، کارمند دارد


براساس این نمودار؛ آمازون تنها در فاصله سه ماه ژوئن تا سپتامبر حدود ۱۵۹.۵۰۰ نفر نیروی جدید استخدام کرده است. این موضوع رشد سریع این شرکت در سال ۲۰۱۷ را نشان می‌دهد.

بسیاری از این کارمندان برای خرده‌فروشی مواد غذایی Whole Foods استخدام شدند. هول فودز بیشتر روی ارایه مواد غذایی طبیعی و ارگانیک تمرکز دارد و مرکزیت آن در آستین تگزاس است. این خرده‌فروشی نزدیک به ۱۰۰ هزار کارمند دارد.

البته؛ آمازون برای بخش‌های دیگر خود نیز هزاران نیروی جدید استخدام کرده است و هنوز نیاز به نیروی جدید دارد.

آمازون اعلام کرده است حدود ۱۲۰ هزار نیروی کار فصلی را برای آخر سال و ایام تعطیلات کریسمس به استخدام خود درمی‌آورد تا در انبارها و مراکز خدمات‌رسانی مشغول شوند. بسیاری از این کارگران به صورت تمام وقت استخدام می‌شوند.

 

 آمازون اکنون به اندازه یک کشور کوچک، کارمند دارد


به علاوه، آمازون اعلام کرده در هنگام بازگشایی دفتر مرکزی دوم خود؛ برنامه استخدام ۵۰ هزار شغل جدید را دارد.

اکنون آمازون را می‌توان یک کشور کوچک در جهان به شمار آورد. در حالی که بسیاری از شرکت‌های بزرگ فناوری در حال کوچک شدن و اخراج و تعدیل نیروی انسانی خود هستند؛ آمازون رشد سریعی دارد و از این بابت قابل توجه است.

باید فراموش نکنیم که آمازون یکی از شرکت‌های پیشرو در استفاده از روبات‌ها و پهپادها نیز هست و بسیاری از مشاغل قدیمی اکنون توسط روبات‌های صنعتی انجام می‌شوند.

بسیاری از مراحل درخواست سفارش، تحویل کالا از انبار، بسته‌بندی و ارسال خریدهای آمازون به صورت خودکار و تمام مکانیکی انجام می‌شود و انسان دخالتی ندارد یا بسیار محدود و در حد نظارت است.

  • نیما
  • ۰
  • ۰

آمازون و گوگل معمولا به‌عنوان بزرگ‌ترین سازندگان اسپیکرهای هوشمند در نظر گرفته می‌شود اما در این میان، شرکت چینی بایدو موفق شده با پیشرفتی فوق‌العاده، گوگل را پشت سر بگذارد و به رتبه دوم جدول فروش برسد.

اسپیکرهای بایدو تنها برای بازار چین عرضه می‌شوند اما این شرکت طبق گزارش Canalys در سه‌ماهه دوم ۲۰۱۹ موفق شده ۴.۵ میلیون اسپیکر بفروشد. برای مقایسه، باید بگوییم که این شرکت در مدت مشابه سال گذشته، تنها توانسته ۱۰۰ هزار اسپیکر هوشمند روانه‌ی بازار کند. گوگل که در سه‌ماهه دوم ۲۰۱۸ موفق به فروش ۵.۴ میلیون اسپیکر شده بود، امسال در این مدت فقط ۴.۳ میلیون اسپیکر هوشمند فروخته است. همچنین طبق گزارش Canalys، این دو شرکت در مناطق جداگانه‌ای فعالیت می‌کنند و این یعنی بایدو سهم بازار گوگل را از آن خود نکرده است.

گوگل

در این میان، باید به موفقیت گسترده آمازون هم اشاره کنیم که در این مدت نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش فروش ۶۰ درصدی پشت سر گذاشته و ۶.۶ میلیون اسپیکر عرضه کرده است. در رتبه سوم و چهارم هم نام شرکت‌های علی‌بابا و شیائومی به چشم می‌خورد که نسبت به سال گذشته رشد ۴۰ درصدی داشته‌اند.

بخش اعظمی از موفقیت شرکت‌های چینی در این زمینه، به افزایش محبوبیت اسپیکرهای هوشمند در بازار چین برمی‌گردد. طبق این گزارش، بازار اسپیکرهای هوشمند در چین حدود دو برابر بازار آمریکا محسوب می‌شود. با توجه به کاهش فروش در بازار آمریکا، آمازون و گوگل برای افزایش آمار فروش خود، سرمایه‌گذاری در بازار کشورهای مختلفی را آغاز کرده‌اند. طبق گزارش‌های منتشر شده، گوگل مشغول توسعه نسل جدید اسپیکر هوشمند هوم مینی است که ظاهرا از جک هدفون ۳.۵ میلی‌متری و سنسور مجاورت بهره می‌برد.

منبع: Android Authority

  • نیما
  • ۰
  • ۰

روز چهارشنبه آمازون در مراسمی در مقر خود، واقع در سیاتل، از محصولات سخت افزاری جدیدش رونمایی کرد که شامل محصولات مرتبط با خانه هوشمند و ابزارهای پوشیدنی است. یکی از محصولاتی که در این رویداد بسیار مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت، عینک هوشمند آمازون است که اکو فریمز نام دارد و از محصولات خانواده اکو به شمار می‌آید.

در کنار بلندگوها، عینک هوشمند، اجاق هوشمند، از ایربادهای بی‌سیم و انگشتر هوشمند مبتنی بر دستیار صوتی الکسا نیز رونمایی شد که در ادامه با ۸ مورد از این محصولات آشنا می‌شویم:

۱. عینک هوشمند Echo Frames

پیش از هر چیز باید بگوییم که اکو فریمز نسخه دیگری از گلس گوگل یا اسپکتکلز اسنپ نیست. عینک هوشمند آمازون هیچ دوربین یا نمایشگری ندارد و به‌جای آن از دستیار صوتی الکسا بهره می‌گیرد که می‌تواند با کاربر گفتگو کند.

اکو فریمز بخشی از خانواده محصولات آزمایشی Day 1 آمازون است. این شرکت محصولات خانواده Day 1 را به صورت محدود بین مشتریانش عرضه می‌کند تا بازخوردهای واقعی آن‌ها را دریافت کند و اگر مشتریان از محصول مورد نظر رضایت داشتند، تعداد بیشتری از محصول مورد نظر را تولید خواهد کرد.

۲. انگشتر هوشمند Echo Loop

تا کنون برخی استارت‌آپ‌ها و شرکت‌ها در نمایشگاه‌های مختلف از محصولات و طرح‌های خود برای انگشترها و حلقه‌های هوشمند خود رونمایی کرده‌اند. اکثر این محصولات به گجت‌هایی اشاره داشتند که به عنوان سنسوری برای ژست‌های حرکتی استفاده می‌شدند و یا کلید باز کردن قفل گجت‌های مختلف بوده‌اند. اما مانند عینک آمازون، انگشتر هوشمند این شرکت نیز با محصولات مشابه خود متفاوت است. این انگشتر به دو میکروفون داخلی مجهز است که با کلیدی که روی حلقه قرار دارد فعال می‌شوند و از یک اسپیکر کوچک داخلی نیز بهره‌مند است.

اما کار اصلی اکو لوپ چیست؟ در واقع این انگشتر یک ابزار جانبی است که به گوشی شما متصل شده و شما را از تماس‌های صوتی، پیام‌ها و موارد این‌چنینی آگاه می‌کند. برای شنیدن صدا نیاز است تا اکو لوپ را نزدیک گوش خود ببرید و برای صحبت کردن با آن، باید انگشتر را در فاصله نزدیکی از خود قرار دهید.

اکو لوپ برای مدت محدود و با دریافت دعوت‌نامه، با قیمت ۱۰۰ دلار فروخته خواهد شد و پس از آن به صورت عمده و با قیمت ۱۳۰ دلار در دسترس قرار می‌گیرد.

۳. نسل جدید اسپیکرهای هوشمند اکو

آمازون در روز چهارشنبه، نسل جدید اسپیکر هوشمند ۱۰۰ دلاری و مجهز به دستیار صوتی خود را هم معرفی کرد. اسپیکر اکو اولین دستگاهی بود که دستیار هوشمند الکسا را به دنیا معرفی کرد و ایده اسپیکرهای هوشمند از این محصول الهام گرفته است. از زمان عرضه اولین نسخه این محصول تا به حال، برند اکو طرفداران بسیار پیدا کرده و عملکرد خوبی را هم به نمایش گذاشته است.

آمازون برای نسل جدید اکو، کیفیت صدای بهتری را نسبت به نسل قبلی اسپیکرهای رده بالا اکو پلاس وعده داده است و این بار کاربران می‌توانند به میل خود رویه پارچه‌ای اسپیکر را تغییر دهند.

۴. Echo Studio

علاوه بر اسپیکر ارزان قیمت و سطح پایین اکو، آمازون از اکو استدیو هم رونمایی کرد که مستقیما جایگزین خانواده اکو پلاس شده است. ایده پشت تولید این دستگاه ساده است: قیمت دو برابر نسبت به نسخه استاندارد اکو، اما کیفیتی برای دوست‌داران صدا.

این اسپیکر در سطح اسپیکرهای هوشمند رده بالایی مانند هوم‌پاد اپل و اسپیکرهای گوگل هوم است و می‌تواند با بهره‌گیری از میکروفون‌های داخلی خود، در هر جایی از اتاق، پاسخگوی شما باشد. صدای تولید شده توسط اکو استدیو به‌گونه‌ای کالیبره می‌شود که کل اتاقی که اسپیکر در آن قرار دارد را پوشش دهد. این محصول ۲۰۰ دلاری از روز معرفی قابل سفارش است.

۵. Echo Buds

مدت‌ها بود که شایعات از ایربادهای اختصاصی آمازون حکایت داشتند، تا این که در روز چهارشنبه، سرانجام این شرکت به‌طور رسمی از اکو بادز رونمایی کرد. این محصول نیز یک ایرفون بی‌سیم است که به سایر ایربادهایی که تا کنون دیده‌ایم شباهت دارد. اکو بادز با قیمت ۱۳۰ دلاری خود، ۳۰ دلار نسبت به ایرپادز اپل ارزان‌تر است. مزیت دیگر اکو بادز نسبت به ایرپادز این است که با هر دستیار صوتی که روی گوشی شما فعال باشد در تعامل خواهد بود و اگر مایل باشید، الکسا را نیز به آن اضافه می‌کند. این محصول در ماه اکتبر وارد بازار خواهد شد.

۶.  فر هوشمند Amazon Smart Oven

فر هوشمند آمازون که به دستیار صوتی الکسا مجهز است، وظایف یک مایکرو ویو، فر حرارتی و هوا پز را انجام می‌دهد و می‌توان برای گرم کردن غذا نیز از آن استفاده کرد. آمازون می‌گوید تنظیمات این فر را به‌ گونه‌ای طراحی کرده است که بعضی از فرایندهای پخت را به صورت خودکار انجام دهد:

با استفاده از تنظمیات از پیش تعیین شده که به دقت آزمایش و میزان شده‌اند، از الکسا بخواهید تا غذاهای معمولی بپزد. الکسا اعلام خواهد کرد چه زمانی از زمان پخت، غذا را حرکت دهید (هم زدن یا برگرداندن) و شما را از پایان پخت آن آگاه می‌کند.

۷. دوربین Ring Indoor Cam

یکی دیگر از محصولات اکوسیستم خانه هوشمند آمازون که در روز چهارشنبه معرفی شد، عضو جدید خانواده Ring بود که جدیدترین دوربین گران‌قیمت آمازون تا به این تاریخ محسوب می‌شود و ‌Ring Indoor Cam نام دارد. این محصول در ابعادی کوچک تولید شده است و آمازون می‌گوید می‌توانید آن را در هر قسمت از خانه قرار دهید. قیمت این دوربین ۶۰ دلار است.

۸.  چراغ خواب هوشمند Echo Glow

اکو گلو محصول جدید آمازون است که در واقع یک چراغ‌ خواب مخصوص کودکان است. این محصول به دستیار صوتی الکسا مجهز نیست ولی می‌توان آن را با استفاده از الکسا کنترل کرد. آمازون درباره اکو گلو می‌گوید:

مشتریان می‌توانند از الکسا بخواهند که در زمان فعالیت (اکو گلو) نوری سوسو زن مانند آتش کمپ تولبد کند، تایمر خواب تنظیم کند که با نزدیک شدن به زمان خواب نور آن کم می‌شود یا (به زودی) در مهمانی‌ها موزیک را با نور هماهنگ کند. همچنین می‌توانند اکو گلو را طوری تنظیم کنند که تمام رنگ‌ها را پشت سر هم و به‌صورت رنگین کمانی یا به رنگ‌های دلخواه نمایش دهد.

ایده اصلی تولید اکو گلو، جذب کاربرانی است که فرزندان کودک دارند یا به چراغ‌ خواب‌های جمع و جور و ساده علاقه دارند. این محصول با قیمت ۳۰ دلار عرضه می‌شود و کاربران می‌توانند برای تعامل با الکسا، اکو گلو را به اسپیکرهای هوشمند آمازون متصل کنند. با توجه به این‌ که آمازون این محصول را برای کودکان تولید کرده است، از هیچ میکروفونی در آن استفاده نکرده است.

منبع: Business Inside

 

  • نیما
  • ۰
  • ۰

تجارت الکترونیکی در دو دهه‌ی اخیر توانسته سبک زندگی عموم مردم را تغییر دهد. ‌آمارها نشان می‌دهد که تجارت الکترونیکی و به‌خصوص خرید اینترنتی، در سال‌های آینده به رشد خود ادامه داده و شیوه‌ی کسب‌وکار صدها میلیون‌ نفر را متحول می‌کند. اما آیا همیشه اوضاع به وفق مراد خریداران است؟ آیا بزرگ‌ترین شرکت‌های فعال در زمینه‌ی خرید اینترنتی همواره بی‌نقص عمل می‌کنند؟ در ادامه‌ی این نوشته به سراغ دو شرکت آمازون و فلیپ‌کارت می‌رویم و برخی از بازخوردهای کاربران را در قبال خدمات این دو شرکت بررسی می‌کنیم. با دیجی‌کالا مگ همراه باشید.

    ‌‌‌‌‌

ما در این مطلب دو نمونه از سایت‌های فروش آنلاین، از دو منطقه‌ی جغرافیایی مختلف با دو فرهنگ گوناگون را انتخاب می‌کنیم: آمازون به‌عنوان نماینده‌ی کشورهای غربی و فلیپ‌کارت به‌عنوان نماینده‌ی آسیا.

اول از همه با آمازون و تابستان ۹۴ شروع می‌کنیم. تیرماه ۹۴، شرکت آمازون به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس‌اش، فروش ویژه‌ای داشت. در این فروش ویژه که با نام «پرایم‌دی» (Prime Day) معرفی شد، آمازون سعی کرد بهترین تخفیف‌های سال را به خریداران پیشنهاد بدهد. با وجود رکوردهایی که شرکت آمازون در زمینه‌ی ارایه‌ی خدمات ثبت کرد، نارضایتی‌های زیادی از سوی خریداران در شبکه‌های اجتماعی منعکس شد.

بیشترین هجمه‌ی انتقادات به رویداد پرایم‌دی از جانب کاربران شبکه‌های اجتماعی بود. بسیاری از کاربران با اظهار ناامیدی از تخفیف‌های آمازون، بیان می‌کردند که اکثریت کالاهای مشمول فروش ویژه، کیفیت پایینی دارند. اکثریت کاربران اتفاق‌نظر داشتند که سخت‌افزارهای خود آمازون (مثل تبلت‌های کیندل)، از معدود کالاهای باکیفیت این فروش ویژه بودند که متاسفانه همان‌ها هم موجودی‌شان به اندازه‌ی تقاضای کاربران نبود. بیشتر شکایات کاربران در ارتباط با به‌دردنخور بودن کالاهای تخفیفی بود.

شرکت تحقیقاتی «اموبی» (Amobee) که در زمینه‌ی ارایه‌ی راهکارهای بازاریابی فعالیت دارد، مطالعه‌ی مشابهی را انجام داد. بر اساس اطلاعات این شرکت، تا ساعت ۱ عصر روز پرایم‌دی، تنها ۲۳ درصد توییت‌های کاربران رویکردی مثبت داشت. این شرکت اعتقاد دارد آمازون با تمام نگرانی‌های موجود در مورد بازخوردهای منفی، فروش خوبی را در این روز تجربه کرده است

در آن زمان، دیدگاه‌های مختلفی در مورد تاثیر بازخورد کاربران در شبکه‌های اجتماعی بر روی فروش آمازون وجود داشت. به‌طور مثال در وب‌سایت تحلیلی «اینترنت ریتیلر» (Internet Retailer) به عدم موفقیت آمازون در ایجاد شور و شعف در کاربران برای روز پرایم‌دی اشاره شده است. این در حالی است که تحلیل‌گر ارشد شرکت «ادوبی» (Adobe) دیدگاه متفاوتی داشت. به عقیده‌ی او «چیزی به نام شهرت بد وجود ندارد.» او فکر می‌کند که حتی توییت‌های منفی هم در اطلاع‌رسانی وجود چنین رویدادی، نقشی مثبت بازی می‌کنند.

این‌طور می‌توان نتیجه گرفت که نظرات بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی در مورد پرایم‌دی، منفی بود؛ با این‌حال همین توییت‌ها خیل عظیمی از کاربران را به سمت آمازون کشاند و به خریدشان منجر شد. قسمت بحث‌برانگیز ماجرا اینجاست که دقیقا همان کالاهایی که در توییتر مسخره می‌شدند (‌مثل حوله‌های ارزان‌قیمت میکرو فیبر)، بیشترین فروش را در آمازون تجربه کردند و در دسته‌ی اقلام پرفروش این روز قرار گرفتند.

اما می‌رسیم به فلیپ‌کارت و فراز و نشیب این شرکت در فروش ویژه‌اش. فلیپ‌کارت در مهر ۹۴ فروش ویژه‌ای را با نام «بیگ بیلیون دی» Big Billion Day انجام داد. این فروش ویژه به مدت ۶ روز و تنها از طریق اپلیکیشن موبایل صورت گرفت. این رویداد یکی از نقاط عطف تاریخ تجارت الکترونیکی در دنیا به‌حساب می‌آید. فلیپ‌کارت با این فروش ویژه رکوردهای زیادی را در فروش جابه‌جا کرد و از لحاظ بازاریابی و ارایه‌ی خدمات به الگویی موفق برای فعالان حوزه‌ی تجارت الکترونیکی تبدیل شد. اما بازخوردهای منفی در مورد این رویداد فلیپ‌کارت بسیار زیاد بود.

همان‌طور که اشاره کردیم، فلیپ‌کارت کاملا هوشمندانه فروش ویژه‌ی خود را به کاربران اپلیکیشن موبایل‌اش محدود کرد. به عبارتی دیگر، کاربرانی که هنوز اپلیکیشن فلیپ‌کارت را دانلود نکرده‌ بودند نمی‌توانستند کالاهای تخفیفی این شرکت را بخرند. سیاست بازاریابی فلیپ‌کارت به‌خوبی عمل کرد و این شرکت موفق شد کاربران زیادی را به استفاده از اپلیکیشن خود مجاب کند. این شرکت موفق شد در ۱۰ ساعت اول فروش ویژه‌اش صدها هزار کالا بفروشد. بر اساس آمارها، تراکنش‌های مربوط به خرید کالاها در فروش ویژه‌ی سال ۲۰۱۵ در مقایسه با همین رویداد در سال ۲۰۱۴، حدود ۳۹۵ درصد رشد داشت. با توجه به خریدهای صورت‌گرفته در پلتفرم موبایل، فروش ویژه‌ی Big Billion Day‌ امسال را می‌توان به‌عنوان انقلابی در تجارت همراه به‌حساب آورد. اما همه‌چیز به‌خوبی و خوشی تمام نشد. بازخوردهای منفی از این فروش ویژه از در و دیوار می‌ریخت! گویا هرچه مقیاس پروژه بزرگ‌تر باشد، شکایت‌ها و غر زدن‌ها هم ابعاد جدیدتری پیدا می‌کند.

بزرگ‌ترین شکایت خریداران از رویداد Big Billion Day، تمام شدن موجودی کالاهای فلیپ‌کارت بود. در مواردی کاربران شاکی بودند که به‌محض قرار گرفتن کالا در فلیپ‌کارت و تصمیم به خرید، پیش از فشار دادن دکمه‌ی خرید، کالا ناموجود می‌شد.

فلیپ‌کارت یک پلتفرم «مارکت‌پلیس» (Marketplace) هم دارد. به این معنی که تولیدکنندگان و خرده‌فروشان قادرند خودشان کالا را روی فلیپ‌کارت قرار داده و بفروشند. یکی دیگر از شکایت‌های عمده‌ از فروش ویژه‌ی امسال Big Billion Day، از سوی تامین‌کنندگان کالاها بود. ظاهرا به‌خاطر حجم زیاد درخواست‌ها و سفارشات، فلیپ‌کارت مجبور می‌شد لیست بسیاری کالاها را به خریداران نمایش ندهد. همین موضوع باعث نارضایتی تامین‌کنندگان شده بود.

   ‌‌

در دو مثال بالا دیدیم که موفقیت‌ها و رکوردشکنی‌های دو شرکت آمازون و فلیپ‌کارت در فروش کالا و ارایه‌ی خدمات با بازخوردهای منفی زیادی همراه بود. بزرگ‌ بودن پروژه‌ها ابعاد جدیدی را به انتقادات کاربران اضافه می‌کرد. با این حال، این دو شرکت برای شکستن مرزها و گذشتن از چارچوب‌های تکنولوژیک و لجستیک، ریسک‌های زیادی را متحمل شدند و به توسعه‌ی هرچه بیشتر پلتفرم‌های تجارت الکترونیکی کمک کردند.

‌‌‌   ‌‌

منابع: TimesOfIndia ،BusinessInsider ،Time ،TechCrunch

 

  • نیما